معنی کلمه بخاند در لغت نامه دهخدا بخاند. [ ب َ ن ِ ] ( ع ص ) ج ِ بَخَنداة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). زنان تمام ساق کامل اندام و ساق پرگوشت. ( از آنندراج ). بَخاد. ( اقرب الموارد ). و رجوع به بخنداة شود.
جملاتی از کاربرد کلمه بخاند ز خاندان شریعت چو عزم هجرت کرد بخاندان شهنشاه خاندان آمد وین حشمت خاندان خود را نفکند بخاندان دیگر