بزرگ نهاد

معنی کلمه بزرگ نهاد در لغت نامه دهخدا

بزرگ نهاد. [ ب ُ زُ ن ِ / ن َ ] ( ص مرکب ) با طبع بزرگ. آنکه نهاد و طبع بزرگ دارد :
بخدمتش سر طاعت نهند خرد و بزرگ
در آن قبیله که خردی بود بزرگ نهاد.سعدی.

معنی کلمه بزرگ نهاد در فرهنگ فارسی

با طبع بزرگ آنکه نهاد و طبع بزرگ دارد .

جملاتی از کاربرد کلمه بزرگ نهاد

هر گونه فروپاشی حباب مسکن ایالات متحده نه تنها بر ارزش‌گذاری خانه‌ها، بلکه بر بازارهای وام مسکن، سازندگان مسکن، املاک، فروشگاه‌های خرده‌فروشی عرضه خانه، صندوق‌های تأمینی وال استریت که توسط سرمایه‌گذاران بزرگ نهادی و بانک‌های خارجی نگهداری می‌شود، تأثیر مستقیم دارد و این خطر یک رکود در سراسر کشور را افزایش می‌دهد. نگرانی‌ها در مورد تأثیر فروپاشی بازار مسکن و اعتبار بر روی بخش بزرگتر اقتصاد ایالات متحده باعث شد که جورج دبلیو بوش، رئیس‌جمهور آمریکا و بن برنانکی، رئیس فدرال رزرو، برنامه نجات مالی محدودی را در حمایت از بازار مسکن ایالات متحده برای مالکانی که قادر به پرداخت بدهی وام مسکن خود نیستند، اعلام کنند.
إِنَّما أُمِرْتُ مرا فرمودند أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هذِهِ الْبَلْدَةِ که خدای این شهر را پرستم الَّذِی حَرَّمَها آن خدای که این را آزرم بزرگ نهاد وَ لَهُ کُلُّ شَیْ‌ءٍ و همه چیز او راست وَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ (۹۱) و مرا فرمودند تا از گردن نهادگان باشم.