بارگاه بستن. [ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) بار کردن و بستن چادرو خیمه بر ستور. حمل کردن آن بر چارپا : ببندند بر فیل نر بارگاه درآرند جنبش به این کارگاه.هاتفی جامی ( از ارمغان آصفی ).
جملاتی از کاربرد کلمه بارگاه بستن
دولت ياغى نظامى به امر شاه تر و خشك را به آتش كشيده و يكى از بزرگترينضربه هاى اين جنايتكار به اسلام ، به مسلسل بستن بارگاه قدس حضرت على بنموسى الرضا صلوه الله عليه است . اين بارگاه مقدس در زمان رضاخان بهمسلسل بسته شد و قتل عام مسجد گوهرشاد به وجود آمد و در زمان محمدرضاخان آن جنايتتجديد و دژخيمان شاه در صحن و حريم آن حضرت ريخته و كشتار كردند.
دولت ياغى نظامى به امر شاه تر و خشك را به آتش كشيده و يكى از بزرگترينضربه هاى اين جنايتكار به اسلام ، به مسلسل بستن بارگاه قدس حضرت على بنموسى الرضا صلوه الله عليه است اين بارگاه مقدس در زمان رضاخان بهمسلسل بسته شد و قتل عام مسجد گوهرشاد به وجود آمد و در زمان محمدرضاخان آن جنايتتجديد و دژخيمان شاه در صحن و حريم آن حضرت ريخته و كشتار كردند.(1080)
آرى ! سالها خليفه جنايتكار عبّاسى ، همچنان سياست تخريب وانهدام بارگاه حسين عليهالسلام ، آب بستن به قبر شريف او، كشتن و بستن و بريدن و زندانى ساختن عاشقانكوى او و محو آثار او را دنبال كرد؛ امّابى ثمر بود. نه قطره اى آب به قبر شريفرسيد و نه آثار او محو شد و نه عاشقان كوى او از نثارمال و جان براى رفتن به زيارت او دست برداشتند و نه شهادتگاه و عاشورا و شاهكاربزرگ و حماسه كبير او در بوته فراموشى سپرده شد.
2 پس از به پايان بردن حجّ نخستين ، كه دست بيعت ندادن به ظلم و اعلان مخالفت باآن و روشنگرى سياهكارى و بيدادگرى رژيم اموى و فراخوان شهامتمندانه براى پيكاربا آن بود، در دوّمين حجّ خويش ، به حجّ ابراهيم احرام بست . ميقات اين حجّ، مكّه بود و هنگاماحرام بستن آن روز عرفه و نوع حجّ آن حضرت حجّ قِران بود و قربانى آن گرامى ،نماينده اش مسلم بن عقيل بود كه به بارگاه دوست هديه شد.
پس از به پايان رساندن آن ، كه سر مطهّرش از بدن جدا شده بود و پيكر پاكش آغشتهبه خون و بر روى خاك كربلا مانده بود، نداى پنجمين حجّ از بارگاه دوست طنين افكند وحسين را بدون هيچ واسطه اى به انجام آن فرا خواند، به انجام حجّ و بستن احرام و گفتنلبّيكى كه ويژه او بود.