بخت بیدار

معنی کلمه بخت بیدار در لغت نامه دهخدا

بخت بیدار. [ ب َ ] ( ص مرکب ) بیداربخت. بختاور. مقابل خوابیده بخت. ( آنندراج ). خوشبخت و با اقبال. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه بخت بیدار در فرهنگ فارسی

بیدار بخت مقابل خوابیده بخت .

جملاتی از کاربرد کلمه بخت بیدار

همان کالبد مرد را پوششست اگر بخت بیدار در کوششست
پسند آمدش سخت و کرد آفرین بدان بخت بیدار و فرخ‌نگین
برآسای از جنگ و هشیار باش همه ساله با بخت بیدار باش
بسی مهربان بود و سرشار بود شه عادل و بخت بیدار بود
بخت بیدار پاسبان این بس که شبی سر بر آستان تو خفت
بخت بیدار از شکر خوابش مساعد شد مرا میستانم داد خود تا می توانم از لبش
نشسته شاه روزی نیم‌هشیار به امّیدی که گردد بخت بیدار
بخت بیدار و همه کار مقیمت به مراد عیش پدرام و همه میل مدامت به مدام
برفت و بر آن دشت کرد آفرین بر آن بخت بیدار و فرخ زمین
بخت بیدار مدد کرد فروغی که به خواب بوسه‌ای چند بر آن لعل شکرخا زده‌ام