بوزه چی. [ زَ / زِ ] ( ص مرکب ) آنکه شراب و بوزه فروشد. ( آنندراج ) : شهری خراب بوزه چی و چشم مست اوست پیر و جوان سبوی کش و می پرست اوست.سیفی.
معنی کلمه بوزه چی در فرهنگ فارسی
آنکه شراب و بوزه فروشد
جملاتی از کاربرد کلمه بوزه چی
همچو سگ در به در به دریوزه خوانده مر زهر را شکر بوزه
وانگهی طعنه زنندم که فلان میخواراست چون خورم می که مرا وجه منی بوزه نماند
مرا که چشم تو از ناوک بلا بوزه غریب و خسته و مهجور بیخطا بوزه
از کوزه شکسته یی گرت بوزه دهند مستان، که میت ز جام فیروزه دهند
بالهای خمیده از دوران ابتدایی هوانوردی مورد استفاده قرار میگرفت. خم کردن بالها در سرعت بالا برای اولین بار در سال ۱۹۳۵ در آلمان توسط آلبرت بتس و آدولف بوزه مان مورد بررسی قرار گرفته و درست قبل از پایان جنگ جهانی دوم کاربردی شد.
ز دونان چون طمع داری کرمهای جوانمردان خرد داند که در عشرت شرابی ناید از بوزه