بنی مزید
معنی کلمه بنی مزید در فرهنگ فارسی
معنی کلمه بنی مزید در دانشنامه آزاد فارسی
سلسله ای (حک: ۴۰۳ـ۵۴۵ق) از امرای شیعۀ عرب از قبیلۀ بنی اسد. بنی مَزید پس از ترک حجاز، در اطراف قادسیّه در کناره های چپ رودخانۀ دجله ساکن شدند. در زمان حکومت معزالدّولۀ دیلمی مناطق میان هیت و کوفه به تصرف آنان درآمد. ابوالحسن علی در ۳۸۷ق برضد آل بویه شورید ولی زود اطاعت آنان را پذیرفت و مجدداًً در ۴۰۳ق قیام کرد و امیر دیلمی را وادار کرد تا حکومت او را به رسمیت بشناسد. به این ترتیب، دولت بنی مزید تأسیس شد. صَدَقه اول، چهارمین حکمران بنی مَزید که «پادشاه عرب» خوانده می شد، نفوذ بسیاری یافت و واسط و بصره را فتح کرد و در ۴۹۵ق، حُلّه را در کنار رود فرات ساخت و در ۵۰۰ق امیر تَکْریت را به اطاعت خود درآورد و سرانجام سال بعد در جنگ با سلطان سلجوقی به قتل رسید. در ۵۵۸ق مُسْتَنْجِد، خلیفۀ عباسی، فرمان داد که قبیلۀ بنی اسد از عراق طرد شود. از این رو، ۴ هزار تن از افراد این قبیله کشته شدند و بقیه، سرزمین های اطراف رود فرات را ترک گفتند.
جملاتی از کاربرد کلمه بنی مزید
آوردهاند که بساسیری مملوک بهاءالدوله پسر عضدالدوله بویهای شد و در دستگاه او پیشرفت کرد. در منابع تاریخی ظاهراً نخستین بار در حوادث سال ۴۲۵ هجری قمری / ۱۰۳۴ میلادی از بساسیری یاد شدهاست و گفتهاند که در جنگی علیه دُبیس بن علی شرکت کرد و آنگاه خلیفه او را به علت لیاقت و دور اندیشیاش به شحنه غرب بغداد گماشت که عیاران آنجا را غارت میکردند و کسی نمیتوانست حریفشان شود. بساسیری یک دهه بعد در کشمکشهای پیدرپی میان جلالالدوله و مخالفانش به ویژه بارِس طُغان از امیران ترک بغداد، طرف امیر بویه را گرفت و به علت توانمندیها و پیروزیهایش، نزد او جایگاهی ارزشمند یافت. وقتی که ملک رحیم بویهای حاکم عراق شد، بساسیری را به جانشینی خود برگماشت. وی در این مقام با برخی از خاندانهای قدرتمند عرب عراق مانند بنی عقیل و بنی مزید درگیریها داشت و انبار و دزددار و برخی از نواحی واسط را از آنها گرفت و به زمینهای خود در عراق و جنوب ایران افزود و آنگاه که به فرمان ملک رحیم، بصره را از دست ابو علی پسر ابو کالیجار بویهای خارج نمود، امیری آنجا را نیز به او داد. از این رو بساسیری قدرت و نفوذ بسیار یافت؛ و بر بسیاری از منابر عراق و خوزستان نامش ذکر میشد و چنان بر کارها مسلط بود که خلیفه القائم بدون فرمان او کاری انجام نمیداد.