بیلاق

معنی کلمه بیلاق در لغت نامه دهخدا

بیلاق. ( اِ ) خانه ای سرد که جهت تابستان در زیر زمین کنند. ( آنندراج ). جای سرد که در زیر زمین جهت تابستان کنند. ( ناظم الاطباء ). احتمال اینکه دگرگون شده ییلاق ( منسوب به یای ترکی = تابستان بمعنی جای تابستانی ) باشد نیز هست. || گل. || شکوفه. || باغ. || تیری که پیکانش دوشاخه باشد. ( ناظم الاطباء ).
بیلاق. ( اِخ ) دهی از دهستان رستاق بخش خمین کمره شهرستان محلات است و 282 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

جملاتی از کاربرد کلمه بیلاق

بیلاق (خمین)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان خمین در استان مرکزی ایران است.