بزرگ مردی. [ ب ُ زُ م َ ] ( حامص مرکب ) بزرگی. عظمت. سروری. باعظمت بودن : اندر بلای سخت پدید آید فضل و بزرگمردی و سالاری.رودکی.
معنی کلمه بزرگ مردی در فرهنگ فارسی
بزرگی عظمت .
جملاتی از کاربرد کلمه بزرگ مردی
بزرگ مردی کندر جهاز مادر تو هزار گربه اعور بد و سگ ارجل
این منطقه تاریخی دارای آثار قبل از اسلام شامل سنگ چین ، جوی آب که هنوز آثار آن کاملا هویداست همچنین تپه های باستانی آن و بزرگ مردی به اسم دین محمد شیهک بوده است از لحاظ گردشگری در دل ارتفاعات مکران(نیلگ) قرار دارد