بی عفاف
معنی کلمه بی عفاف در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه بی عفاف
نازایی و خروج از جاده عفاف از عمدهترین دلایل طلاق زنان بودهاست. گاه نیز بد قدم بودن زن به هنگام ورود به خانه همسرش میتوانست؛ دلیل طلاق باشد.
رهنمود اين احاديث ، عبارت از اين است كه از معيارهاى همسر خوب ، حفظ عفاف ،مراعات حقوق همسر و صيانت از مال و آبرو است . همينعوامل و مراعات اين نكات ، از سوى ديگر به قوام و استحكام بنياد خانواده كمك مى كند.روابط مناسب عاطفى زن و شوهر با يكديگر و آن دو با فرزندان و بستگان و حفظ حقوقآنان و مراعات وظايف متقابل ، عامل ديگرى براى سلامت خانواده است .
هیچ آفریدهای به جمال فریده نیست این لطف و این عفاف به هیچ آفریده نیست
در دفتر اگر وصف عفاف تو نگارند همچون پری از دیده نهان گردد دفتر
قبله شاهان عالم، آنک از فرط عفاف سجده کروبیان بر گوشه دامان اوست
کفاف جود و هستی دهد به شخص عدم عفاف عدل تو مستی برد زطبع مدام
براين اساس ، منشاء اختلاف را بايد در جاى ديگر جستجو كرد كه همان غرايز متضادّ وگرايش هاى پيچيده و پست مادى و حيوانى و خصلت افزون طلبى و برترى خواهى درنهاد آدمى است . شكى نيست آنچه اين غرايز سركش را رام مى كند و آتش زياده خواهى وخروش هَلْ منْ مزيدْ را فرو مى نشاند ايمان به مبداء و معاد و متعبّد شدن بهدينى است كه پيوسته انسان را به كفاف و عفاف و قناعت و متانت دعوت مى كند و درمقابل گذشت ها و انفاق ها، بشارت حور و قصور بهشتى و رضوان الهى و بهجت و سرورابدى مى دهد.
صدیقۀ کبری او، او سیدۀ عالم در ستر و عفاف و حیا با سر قدم توأم
زنی کش سرخرویی از عفاف است همین گلگونه رویش کفاف است
اخلاق او چون اخلاق رسول خدا صلى الله عليه وآله بود آن حضرت عليه السلاممردى بود سبزه و داراى قدرى رشيد و صورتى زيبا و بدنى موزون و سنى اندك ، وچنان هيبت و جلالت و هياءتى داشت كه خاص و عام تعظيمش مى كردند و بزرگش مىداشتند؛ زيرا در برابر فضل و عفاف و صيانت و زهد و عيادت و صلاح او چاره اى جز آننداشتند. او، جليل و نبيل و فاضل و كريم بود كهتحمل سختى هايش بسيار و در برابر مصائب و ناسازگارى هاى روزگار با ثبات بود.اخلاقش و خوى و كردارش خارق عادات بود. (1038)
وقتى نهادى مانند خانواده قداست يافت ، كمك به پى ريزى آن نيز مقدس خواهد بود، چهاز سوى خود دختر و پسر باشد، كه حاضر شوند دوش خود را زير بار مسؤ وليتخانواده قرار دهند، چه از سوى پدر و مادر باشد، و چه از سوى بستگان ، آشنايان ونيكوكارانى كه به هر نحوى در شكل گيرى يك زندگى مشترك و بر پايى اينخيمه عفاف و ايجاد تسهيلات آن بكوشند و همكارى كنند. تاءثيرات مثبت ازدواج رامى توان اين گونه برشمرد:
رعايت اين نكات ، از نظر عاطفى و تحولات روحى در خانواده ، شرايط مناسب ترى رابراى برپايى خيمه عفاف پديد مى آورد و ضامن استحكام بنيان خانواده درسايه تعاليم مكتبى است .
سرگشته بانوان سرا پرده عفاف زد حلقه گرد او همه چون هاله گرد ماه
در سال ۱۳۹۰ سردار عزیزالله رجبزاده رئیس پلیس تهران پس از یک جلسه با اصناف در رابطه با تفکیک جنسیتی فروشندگان گفت: از این پس استخدام فروشنده مرد در فروشگاههای عرضهکننده لباس بانوان ممنوع است و در صورت مشاهده تخلف با مردان به شدت برخورد قانونی میشود. اهداف جلسه ما که با روسای اصناف برای امنیت زنان صورت گرفته این بود که به فروشگاهها و صنوف تذکرات لازم داده شود. در جامعه اسلامی علاوه بر زنان همه قشرها جامعه به عفاف پایبندند و این موضوع باید در همه شئون به خوبی تجلی یابد. در این زمینه، ممنوعیت فروش پوشاک زنانه توسط فروشندگان مرد و نظارت بر طراحان و تولیدکنندگان مد و لباس برای جلوگیری از رواج پوشاک نامناسب، از راههای مهم برای تقویت و گسترش فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه است.
ای دل چو هوای دلبرت هست زین پس بر ما عفاف منمای
در حال حاضر اکثر معانی گلها فراموش شده، اما گل رز قرمز هنوز هم مفهوم عشق رمانتیک و پرشور را میرساند و محبت کمتر گل رز صورتی، گل رز سفید نشاندهندهٔ تقوا و عفاف و گل رز زرد دوستی و اخلاص را نشان میدهد. همچنین معمولاً معانی شناخته شده برای گل آفتابگردان، سر بالایی یا احترام را نشان میدهد. گل مروارید به معنای بیگناهی یا خلوص است. عنبیه به نام رسول خدایان در اساطیر یونانی است، هنوز هم نشان دهندهٔ ارسال پیام است. شقایق حاکی از ناپدید شدن امید و بنفشهٔ سه رنگ نشانگر اندیشه است.
به محجوبهای یار شد کز عفاف ز مهرند حجاب او در حجاب
هر کجا دختر مسلمانی پس ستر عفاف پنهانی
وی در طراحی و تدوین لایحه حمایت از خانواده از طریق فرهنگ حجاب و عفاف نقش مهمی داشته است.
(الكل شرم و حيا را از بين مى برد، پرده عفت ها را از هم مى درد و شخص را از كليهقيود و رسوم اجتماعى ، مذهبى و اخلاقى آزاد كرده ، نداى وجدان را خفه مى سازد و فرشتهرا تبديل به اهرمن مى نمايد و اولين قدمى كه از جاده عفاف بيرون نهاده مى شود، غالبادر حين مستى است ، زيرا مستى كه آمد، عقل و وجدان به در مى رود و در غيابعقل و وجدان ، عفت مفهومى ندارد.