بیگه خیز. [ گ َه ْ ] ( نف مرکب ) که پیش بامداد برخیزد. سحرخیز. که نه بوقت برخیزد. که نه بگاه سر از خواب بردارد : اهل دعوی را مسلم باد جنات النعیم رطل می باید دمادم مست بیگه خیز را.سنائی.
معنی کلمه بیگه خیز در فرهنگ فارسی
که پیش بامداد برخیزد . سحرخیز . که نه بوقت برخیزد . که نه بگاه سر از خواب بردارد .
جملاتی از کاربرد کلمه بیگه خیز
چنگ وار آهنگ برکش راه مست انگیز را راه مست انگیز بر زن مست بیگه خیز را
هر شبی از پرتو خود شمع بر بالین نهد آفتاب روی او مر صبح بیگه خیز را
خورشید چو با بنده عنایت دارد عیبی نبود که بنده بیگه خیز است
اهل دعوی را مسلم باد جنات النعیم رطل میباید دمادم مست بیگه خیز را