برگشاد

معنی کلمه برگشاد در لغت نامه دهخدا

برگشاد. [ ب َ گ ُ ] ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) برگشادن. رجوع به برگشادن شود.
برگشاد. [ ب َ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان نجف آباد شهرستان بیجار. سکنه آن 160 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات است. ( از فرهنگجغرافیایی ایران ج 5 ).

معنی کلمه برگشاد در فرهنگ فارسی

دهی ات از دهستان نجف آباد شهرستان بیجار .

جملاتی از کاربرد کلمه برگشاد

پس آن گرز کز پیش فرّخ قباد برآورد از کین بغل برگشاد
تپه قلعه (قلا) برگشاد در شهرستان بیجار، بخش مرکزی، روستای برگشاد واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۸۰۶۲ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
زبان تیز دارا بر او برگشاد همی کرد اندرز بسیار یاد
پای درختان بسته بد تو برگشادی پایشان صحن گلستان خاک بد فرشش ز گوهر ساختی
ز پشته مهارک زمین برگشاد بیامد سپاهش به کردار باد
چو سام آن چنان گنج‌دژ برگشاد جهان کرد از گنج جمشید یاد
دو صدف را روی بر رو برگشاد حقهٔ سی و دو لؤلؤ برگشاد
دلش زان شبان اندکی برگشاد که زیبا‌منش بود و زیرک‌نهاد
تپه گراو برگشاد مربوط به هزاره اول قبل از میلاد است و در شهرستان بیجار، بخش مرکزی، روستای برگشاد واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۸۰۷۳ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
گفت چون آتش بدیدم آن زمان برگشاد از حال خود آتش زفان
برگشاد (بیجار)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان بیجار در استان کردستان ایران است.
دیدهٔ بردوخته چون برگشاد راز دل خویش مقامات کرد
آن دم که صبح بینش من بال برگشاد آن مرغ صبح‌گاه دلم تیز پر گشاد