بو گندی
معنی کلمه بو گندی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه بو گندی
او پس از اسکان آنان در گندیشاپور، آنچه را که آنان برای ادامه پژوهش و تحصیل علمی خود نیاز داشتند، فراهم ساخت.
بنا بر گفتهٔ اکثر مورخین، شهر جندیشاپور در زمان شاپور یکم (۲۴۲–۲۷۲ میلادی) بنیانگذاری شدهاست. شهر گندی شاپور از زمان شاپور اول دارای اهمیت ویژهای شد، چنانکه برخی از مورخین، آن را دومین شهر شاهنشاهی ساسانی دانستهاند. گفته میشود که شاپور دوم، مقر حکومتیاش را از آغاز تا سال سیام سلطنت خود را در این شهر قرار داد و پیش از آن نیز، به دستور شاپور اول، تعدادی از کتابهای پزشکی یونانی را در آنجا به پهلوی ترجمه و نگهداری میکردند. اوج پیشرفت و اعتلای شهر و دانشگاه گندی شاپور در زمان خسرو انوشیروان بود که او نسطوریان (که بعدها جز فعالان اقتصادی نیز شدند) و دانشمندان یونانی را (به دلیل اختلافات مذهبی از سرزمینشان طرد شدند) را در گندی شاپور جای داد و با برگزاری مناظرات و جلسات علمی، موجب رونق بیشتر این دانشگاه شد.
یکی از کارهای مهم آلبویه بهخصوص عضدالدوله، تلاش فراوان برای احداث بیمارستان بوده که باعث شد بیمارستانهای بسیاری در شهرهای گوناگون ساخته شود؛ بیمارستانهایی که در دوران مسلمانان در شهرهای مختلف ساخته میشد، غالباً الگوی بیمارستان گندیشاپور را داشتند و مرکز گندیشاپور برای سالهای متوالی تأمینکننده کادر پزشکی و پرستاری این بیمارستانها بود؛ در این بیمارستانها، مانند مراکز درمانی دانشگاهی امروزی عمل میکردند؛ یعنی همه کارهای پزشکی و داروسازی انجام میشد و افزون بر آن، طبیبان باتجربه به آموزش طبیبان جوان میپرداختند. در تاریخ آمدهاست که قبل از عضدالدوله، بیمارستانی در قسمت قدیمی شهر ساخته شده بود که به سوی دروازه کوفه قرار داشت.
در آنجا نیز مانند گندیشاپور کارگاههای بافندگی و نساجی شاهی دایر بود و صنعتگران ایرانی و رومی در بافت و تولید نخ و پارچه و یزانداز و صنعت فلزکاری جایگاه خوبی پیدا کرده بودند. وجود زمینهای وسیع کشاورزی همراه با صنایع پیشرفته، ازجمله ایران خوره شاپور و گندیشاپور را ثروتمند و تبدیل به کانون توجه پادشاهان ساسانی کرده بود.
پیش از آنک این قصه تا مخلص رسد دود و گندی آمد از اهل حسد
به لوری از هنر او و لور گندی خصم نبات خون آلودست و ابر طوفان بار
مرکز آموزشی گندیشاپور، باآنکه در زمان اسلام دوران شکوفایی خود را پشت سر گذاشتهبود، مایهٔ شگفتی اعراب گشت. در این مکان بود که کتابهای یونانی، سنسکریت و سریانی، که در زمان ساسانیان به زبان پهلوی ترجمه گشتهبودند، به عربی ترجمه شدند. فرای مینویسد که این فرایند ترجمه، گواهی بر دخالت ایرانیان در انتقال دانش کهن به جهان اسلامی بودهاست.
تا بنده ... خودی ترک خدا گوی خود نشنوی این بوی به گندی که تو داری
شهر اندامش شهری بود مربوط به دوره ساسانی از شهرهای همدوره گندیشاپور و شوشتر در دوره شاپور یکم طراحی میگردد و با توجه به وجود زندان و سایر مسائل مربوطه تاریخی اندامش را میتوان یک شهر سیاسی در دوران ساسانی دانست.
این سد ۱۵۰۰ قدم طول داشت و احتمال قوی میرود که شاهنشاه ساسانی ایران برای ساخت آن اسیران رومی را در ناحیهٔ گندی شاپور و شوشتر بکار گماشته باشد. پل بند شادروان دارای ۴۴ دهانه بوده که در حال حاضر تعداد ۳۷ دهانه آن موجوداست. ظاهراً این پل در طول تاریخ چند بار به عمد تخریب شدهاست.
در ۱۷ هجری/۶۳۸ میلادی، پس از تسخیر شوش، مسلمانان، بهفرماندهی ابوسیره (یکی از سرداران ابوموسی اشعری) دست به محاصرهٔ گندیشاپور زدند. طبری مینویسد که پس از یک روز نبرد میان مدافعان و مهاجمان عرب، از میان سپاه اسلام، اماننامهای به درون شهر پرتاب شد.
معماری شهری گندیشاپور، همانند اردوگاههای رومی، مستطیلیشکل است. شبکهٔ بافتی این شهر، همانند شطرنج است و در میانهٔ آن هشت راه عمود بر هشت راه دیگر و بهصورت متقاطع است. بهروایت طبری، بهرام یکم ساسانی دستور داد تا مانی را مدتی در گندیشاپور زندانی و شکنجه کنند. او را در همین شهر، زنده پوست کندند و بر دروازههای شهر، آویختند. بدینسبب، این دروازه، «دروازهٔ مانی» نام گرفت، گرچه نویسندهٔ حدودالعالم، محل کشتهشدن مانی را شهرکی به نام رادمِهر ذکر کردهاست. در زمان شاپور دوم، ذوالاکتاف، رومیها گندیشاپور را محاصره و قسمتی از حصار آن را ویران کردند. در این جنگ قیصر روم اسیر شد و شاپور یکم او را وادار کرد که از سرزمین خود، خاک آورده، گندیشاپور را بازسازی کند. شاپور دوم در تعمیر باروهای شهر، خشت و گل و آجر و گچ بهکار برد. ازاینرو، نیمی از باروهای این شهر از خشت و نیمی دیگر از آن با آجر ساخته شد. همچنین قیصر وادار شد که بهسبب جبران درختهای خرمایی که بریده بود، درخت زیتون بکارد. گندیشاپور در زمان قباد یکم، از خوشآبوهواترین و زیباترین مناطق کشور بود.
بهگزارش قفطی (۱۲۴۸–۱۱۷۲)، شاپور اول، همزمان با بنیاننهادن شهر، جمعی از صاحبان حرفههای گوناگون و بهویژه طبیبان حاذق را از قسطنطنیه به گندیشاپور آورد. این گروه، نوجوانان را آموزش دادند و باعث شهرت شهر بهعنوان مرکزی طبی شدند. این افراد را والریانوس قیصر روم و همراهان اسیر وی معرفی کردهاست که شاپور از مهارت آنها در کارهای ساختمانی بهره برد. ابن عبری نیز اشاره کردهاست که گروهی از پزشکان یونانی بهترویج طب بقراطی در گندیشاپور پرداختند. این گزارشها پیشینهٔ آموزش پزشکی را در گندیشاپور به حکومت شاپور اول بازمیگرداند. قفطی گندی شاپور را مرکز اختلاط پزشکی و نوآوری توصیف میکند: