بکبر

معنی کلمه بکبر در لغت نامه دهخدا

بکبر. [ ب َ ب َ] ( اِ ) دوایی است که آنرا خیار چنبر گویند و در مسهلات بکار برند و بعضی گویند آن لغت هندی است. ( برهان )( آنندراج ). خیار چنبر که فلسهای جوف آنرا مانند مسهل بکار می برند و معروف به فلوس می باشد. ( ناظم الاطباء ). خیار شنبر به هندی شکاعی گویند. ( مؤید الفضلاء ).

معنی کلمه بکبر در فرهنگ فارسی

دوایی است که آنرا خیار چنبر گویند و در مسهلات بکار برند و بعضی گویند این لغت هندیست . خیار چنبر که فلسهای جوف آنرا مانند مسهل بکار می برند و معروف به فلوس میباشد . خیار چنبر به هندی شکاعی گویند .

جملاتی از کاربرد کلمه بکبر

تا شبی آن خواجه بکبر تمام بود بیک کوچه روان با غلام
پشتم بشکست ز آسیب چرخ زانکه بکبر اندر بینم پلنگ
بکبر پلنگ و برفتار شاهین به قد هیون و به زور غضنفر
بکبر حق بداد او کبر خود را تذلل کرد مر ذات الاحد را
شد انسانی که دارد در حقیقت تحقق او بکبری برزخیت
میرفت بکبر و ناز و می گفت بی من چه کنی به لابه گفتم