بازپس گذاشتن

معنی کلمه بازپس گذاشتن در لغت نامه دهخدا

بازپس گذاشتن. [ پ َ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) عقب نهادن. بدنبال گذاشتن. پشت سرگذاشتن. تخلیف. ( دهار ). رجوع به بازپس نهادن و بازپس هشتن شود.

معنی کلمه بازپس گذاشتن در فرهنگ فارسی

عقب نهادن بدنبال گذاشتن

جملاتی از کاربرد کلمه بازپس گذاشتن

با انتخاب کلمنت سوم به عنوان پاپِ کلیسای کاتولیک در سال ۱۱۸۷ م، وی در نطقی بعد از سقوط اورشلیم، علت تصرف آن توسط مسلمانان را مجازات گناهان اروپاییان در اروپا اعلام کرد و خواستار جنگی جدید برای بازپس‌گیری مناطقِ از دست رفته شد. وی ابتدا ارتباطی با فردریک بارباروسا برقرار کرد و وی را برای صلیب گرفتن، تشویق کرد و در ادامه عازم دیدار با پادشاهان فرانسه و انگلستان، فیلیپ دوم و هِنری دوم، شد تا آن‌ها را برای جنگی علیه صلاح‌الدین تشویق کند. در ژانویهٔ ۱۱۸۸ م، طی دیداری با دو پادشاه در ژیزور، واقع در مرز مشترک نُرماندی و فرانسه، با آن‌ها گفتگو کرد. تلاش‌های پاپ برای صلح بین دو پادشاه در آخر مؤثر واقع شد و دو پادشاه توافق کردند بعد از کنار گذاشتن اختلافات، نیروهای خود را عازم شرق کنند تا جنگی جدید علیه صلاح‌الدین برای بازپس‌گیری مناطق از دست رفته به‌خصوص اورشلیم آغاز کنند.