پوزش خواه

معنی کلمه پوزش خواه در لغت نامه دهخدا

پوزش خواه. [ زِ خوا / خا ] ( نف مرکب ) عذرخواه. طلبنده پوزش.

معنی کلمه پوزش خواه در فرهنگ عمید

عذرخواه.

معنی کلمه پوزش خواه در فرهنگ فارسی

( صفت ) عذر خواه طلبد. پوزش .

جملاتی از کاربرد کلمه پوزش خواه

مشیرالدوله برای جلوگیری از خشونتهای حکومت نظامی و تندروی‌های مطبوعات، لایحهٔ اصلاح قانون مطبوعات و تشکیل هیئت منصفه را به مجلس ارائه داد که مدتها پس از پایان نخست‌وزیری او و پس از گفتگوهای فراوان در ۱۰ آبان ۱۳۰۱ به تصویب رسید. این لایحه واکنش مدیران جراید را دربارهٔ شیوه‌های اجرایی آن برانگیخت و آن را اقدامی برای تحدید آزادی‌ها دانستند. با وجود تشکیل کمیسیون پیشنهادی مشیرالدوله مبنی بر نظارت بر اعمال سردارسپه، همچنان تندروی‌های وی ادامه داشت. بعلاوه، به تحریک او یا با فعالیت اتحادیه‌های کارگری با گرایش‌های مارکسیستی اعتصاباتی صورت گرفت که سستی کار دولت و قوت سردارسپه را موجب شد و سرانجام درج نامهٔ یک کارگر قورخانه در روزنامهٔ حقیقت بهانهٔ لازم را به سردارسپه داد تا با پیغامی توهین‌آمیز به مشیرالدوله خواهان توقیف روزنامهٔ حقیقت شود و مشیرالدوله پس از مخالفت با آن در اردیبهشت ۱۳۰۱ استعفا کرد. پوزش بعدی سردارسپه نیز سودی نداشت و حتی با اعلام تمایل دوبارهٔ مجلس، پیرنیا حاضر به ادامهٔ کار نشد.
فردای آنروز، اما برای پوزش خواهی به خانه خانم بیتس می‌رود.
با آغاز انتخابات دور چهارم مجلس در ۲۱ تیر۱۲۹۸ خیابانی دوباره دموکرات‌ها را گردآورد و از کردار پیشینش پوزش خواسته خواهان همبستگی دوباره دموکرات‌ها شد؛ ولی باز هم خودکامگی خیابانی کسروی و دیگران را آزرده می‌ساخت.
گنه بس گران بود و پوزش نبرد و دیگر که کین خواه او بود گرد
گه گرفتن خور صد هزار کودک و مرد بدو شدندی فریاد خواه و پوزش گر