فورمول

معنی کلمه فورمول در لغت نامه دهخدا

فورمول. [ فُرْ ] ( فرانسوی ، اِ ) فرمول. نمونه. سرمشق. || رمز. || ( اصطلاح جبر ) عبارتی که رابطه مقادیری را که جواب مسائل مشابهی هستند معین میکند. || در پزشکی ، نسخه. دستور. || در شیمی ، بیان نسبت اجسامی که شی از آن به وجود می آید با نشانه های اختصاری. ( از فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه فورمول در فرهنگ فارسی

فرمول نمونه سرمشق یا رمز .

جملاتی از کاربرد کلمه فورمول

در سال ۱۹۸۷، ویلکینسون جایزه شوونت انجمن ریاضی آمریکا را برای مقاله‌اش «چند فورمولی خیانتکار» دریافت کرد.
دیگر ویژگی علم صداقت آن است. علم عمومی است و هر آن چیزی که نشان عدم صداقت باشد به سرعت توسط دیگران کنار می‌رود. همچنین علم در تحمل نادانی بردبار است. و تا زمانی که داده لازم موجود نباشد سؤال بدون پاسخ باقی می‌ماند. از دیگر ویژگی علم، نظم و سادگی آن است. مشاهدات فردی تکرار شونده هستند، مشاهداتی که حاوی اطلاعات نیستند کنار گذاشته شده، و اگر مشاهدات عمومیت بیشتری داشته باشند، می‌توان برای آن قانون علمی قائل شد. قانون علمی مهم‌ترین عنصر در این فرایند است. و به دنبال آن علم نظام مند و فورمول بندی شده و کاربست‌ها را اصلاح می‌کند. یک عنصر مهم این قوانین توانایی پیش‌بینی و کنترل پدیده‌ها در مطالعه است (مثال قوانین نیوتن).