خلفای بنی عباس
جملاتی از کاربرد کلمه خلفای بنی عباس
پدر او صفة بن داهر از حکمای هند و از ندیمان خلفای بنی عباس بود. او در جوانی به همدان رفت و آنجا به زندان افتاد و با پا در میانی ابوعلی سینا از مرگ نجات یافت، ولی دست چپش را قطع کردند. او چند سالی ترک قمار کرد تا این که در یک بازی همه داراییش را باخت و با کمک ابوعلی سینا به شیراز رفت و در گلخن یکی از حمامهای قدیمی ساکن شد.
بعد از این کار هولاکو تصمیم به حمله گرفت و با یاران خود مشورت کرد و امرای مغولی حمله به بغداد را پذیرفتند. سپس، هولاکو از حسامالدین، منجم مسلمان و سنی مذهبی که همراه هولاکو بود، نظر خواست حسامالدین گفت: «مبارک نباشد قصد خاندان خلافت کردن و لشکر به بغداد کشیدن. چه غایت وقت هر پادشاه که قصد عباسیان و بغداد کرد، از ملک و عمر تمتع نیافت. اگر پادشاه سخن نشنود و آنجا رود شش فساد ظاهر گرددو…» بعد از آن هولاکو نظر خواجه نصیرالدین طوسی را سؤال کرد وی گفت: «از این احوال هیچیک حادث نشود» هولاکو گفت: پس چه باشد؟ خواجه گفت: «آنکه بهجای خلیفه هولاکو خان بود.» بعد خواجه نصیرالدین طوسی گفت اگر که کشتن خلفای بنی عباس شوم است، در طول تاریخ این همه خلیفه کشته شد؛ پس چرا اتفاقی نیفتاد.