خونگر

معنی کلمه خونگر در لغت نامه دهخدا

خونگر. [ خُن ْ گ َ ] ( ص مرکب ) دباغ. || طباخ. || باورچی. ( ناظم الاطباء ).

جملاتی از کاربرد کلمه خونگر

هان و هان ای خاک یثرب خونگری خونگری ابر بهار افزون گری
واژه خنجر معربِ کلمه فارسی خونگر است.
زین سپس ای دیده ی من خونگری خونگری ز ابر بهار افزونگری
ایدوست خونگری تو و ایخصم زهرخند زیرا که نه تو شاد بمانی نه او حزین