خونچه

معنی کلمه خونچه در لغت نامه دهخدا

خونچه. [ حُن ْ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) خوانچه و میز کوچک و سفره کوچک. || طبق. || غذائی که از مجلس جشن عروسی برای کسی که حاضرنیست فرستاده میشود. ( ناظم الاطباء ). || طبق کوچکی که در روی آن نان سنگکی نهند و بر آن با اسپند و دانه های ملون اشکالی ترسیم و کلماتی نویسند و در عروسی ها محض شگون در کنار سفره عقد قرار دهند.

معنی کلمه خونچه در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - سفر. کوچک خوان کوچک . ۲ - طبق چوبین کوچک که در آن شیرینی میوه یا جهاز عروس گذارند و بر روی سر حمل کنند . ۳ - طبقی که در آن انواع شیرینی را بترتیب خاص چینند و جمله هایی مبنی بر تبریک و تهنیت نویسند و در مجلس عقد در اطاق عروس گذارند .

جملاتی از کاربرد کلمه خونچه

تپه خونچه در شهرستان درگز، روستای خونچه واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۳۴۶ با شمارهٔ ثبت ۶۸۰ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
تپه کلات خونچه مربوط به دوران‌های تاریخی پس از اسلام است و در جنوب شرقی درگز واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۳۴۶ با شمارهٔ ثبت ۶۸۱ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.