سپید و سیه

معنی کلمه سپید و سیه در لغت نامه دهخدا

سپید و سیه. [ س َ / س ِ دُ ی َه ْ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) مخفف سپید و سیاه و در این بیت نظامی سفیدپوست و سیاه پوست مقصود است :
برآمیخته لشکر روم و زنگ
سپید و سیه چون گراز دورنگ.نظامی.رجوع به سفید و سیاه شود.

معنی کلمه سپید و سیه در فرهنگ فارسی

مخفف سپید و سیاه و در این بیت نظامی سفید پوست و سیاه پوست مقصود است

جملاتی از کاربرد کلمه سپید و سیه

زمهر و مه بکفش کعبتین و چیده بسی در او سپید و سیه مهره ها ز لیل و نهار
از سپید و سیه و زشت و نکو هر چه هستیم، تباهیم تباه
صاحب خبری رنگ سپیدست و سیاه‌ست این هر دو چو آن هر دو سپید و سیهی کو
از سپید و سیه و زرد و بنفش و قرمز به گُل و گردن او مهرهٔ بسیار کنم
چه رخ به عرصه یکرنگی آری ای دل تو پر از سپید و سیه چون خریطه شطرنج
برآمیخته لشگر روم و زنگ سپید و سیه چون گراز دو رنگ
پیر و جوان تقی و شقی رند و پارسا خرد و کلان سپید و سیه مست و هوشیار
همان جایگه دید مردی دورنگ سپید و سیه تنش همچون پلنگ
آنروز از سپید و سیه خلق عالمند قائل بیک کتاب و بیک دین و یک خدا
سپید و سیه پاره بر دوخته به سالوس و پنهان زر اندوخته