تنگ فضا

معنی کلمه تنگ فضا در لغت نامه دهخدا

تنگ فضا. [ ت َ ف َ ] ( ص مرکب ) محقر. کم گنجایش. تنگ جای. جایی که کسی یا چیزی به دشواری در آن جای گیرد :
قدر تو بر افلاک سپه راند و سپس گفت
ما در تو نگنجیم که بس تنگ فضایی.خاقانی.رجوع به تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود.

معنی کلمه تنگ فضا در فرهنگ فارسی

محقر . کم گنجایش

جملاتی از کاربرد کلمه تنگ فضا

جناب اوست جهان را محیط بس واسع سپهر تنگ فضا گو دکان خود برچین
بوصل حضرت باری رسید حالش رست بباغ خلد ازین خاکدان تنگ فضا
در تنگ فضای بیم و امید چه سخت کش و چه نازپرورد
هوای تنگ فضای خرابه دل ماست تجردی که پر جبرئیل می گردد
پای بیرون کش ازین تنگ فضا بارگی ران سوی اقلیم رضا
بماء/ منی روکش در فضاست رفعت حق ازین سراچه بی ارتفاع تنگ فضا
تخم این فرقه برافتد، که شد از کثرتشان باغ بر من چو قفس تنگ فضا در کشمیر
نزاریا به کلید طمع گشاده نشد در سرایِ فراخ آسمانِ تنگ فضا
نیست احسان کمی ای فلک تنگ فضا این که نگذاشته ای حسرت پرواز به من
جواب داد که در این جهان تنگ فضا ز صلح و کینه ندارندکاینات‌گذر