دریای حامله

معنی کلمه دریای حامله در لغت نامه دهخدا

دریای حامله. [ دَرْ ی ِ م ِ ل َ / ل ِ ] ( اِ مرکب ) کنایه از دریای مروارید. ( آنندراج ). دریایی که در آن صید مروارید می کنند. ( ناظم الاطباء ). || کنایه ازشراب بواسطه نشاطی که در اوست. ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). دریای سائله. و رجوع به دریای سائله شود.

معنی کلمه دریای حامله در فرهنگ فارسی

کنایه از دریای مروارید دریایی که در آن صید مروارید می کنند .

جملاتی از کاربرد کلمه دریای حامله

از حسرت کلاه تو دریای حامله چون ابر بر جواهر عذرا گریسته