دریای روم

معنی کلمه دریای روم در لغت نامه دهخدا

دریای روم. [ دَرْ ی ِ ] ( اِخ ) بحرالروم. دریای مغرب. ( تاریخ ایران باستان ج 1 ص 146 ). دریای مدیترانه. دریایی میان سه قاره آسیا و اروپا و آفریقا. رجوع به مدیترانه شود.

معنی کلمه دریای روم در فرهنگ فارسی

بحر الروم . دریای مغرب

جملاتی از کاربرد کلمه دریای روم

شد آنجا که گیرد همی روی بوم ز بهر محیط آب دریای روم
چه موجی بجنبد ز دریای روم چه کفکی برآید ز ماچین و هند
لشگری دارد گران و کشوری دارد بزرگ بلکه از دریای روم اوراست تا دریای چین
توئی نایب ما به هر مرز و بوم ز دریای چین تا به دریای روم
که از داد شه گشت آباد بوم ز دریای چین تا به دریای روم
در منابع عربی و اسلامی از این دریا به دریای روم، دریای سفید و دریای میانه (بحر روم، بحر ابیض و بحر متوسط) نیز یاد شده‌است. دریای فلسطین، دریای بزرگ و دریای مغرب از دیگر نام‌های قدیمی آن در متون شرقی است.
زبغداد تا پیش دریای روم تبه کرد آن مرز و آباد بوم
بتازید تا پیش دریای روم به آتش همی سوخت آباد بوم
پیش جود او بود چون قطره ای دریای روم پیش حلم او بود چون ذره ای کوه سیام