کروکر کردن

معنی کلمه کروکر کردن در لغت نامه دهخدا

کروکرکردن. [ ک ِرْ رُ ک ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) با کشیدن پای بر زمین بنرمی پیش رفتن. || با فقریا با ضعف امرار حیات کردن. با قلت مال به نحوی معاش را گذرانیدن یا عملی محتاج به پول بسیار را با تعب با پول کم ادامه دادن. ( یادداشت مؤلف ). || به ملایمت پیش بردن کار. ( از فرهنگ فارسی معین ).

جملاتی از کاربرد کلمه کروکر کردن

در روزهای پس از حملات ۱۱ سپتامبر، رایان کروکر که در آن زمان از مقامات ارشد وزارت امور خارجه آمریکا بود با گروهی از دیپلمات‌های ایرانی در ژنو دیدار کرد، که مشتاق بودند به آمریکا در نابود کردن دشمن مشترکشان، طالبان، کمک کنند. این دیپلمات‌ها به سلیمانی پاسخگو بودند. سلیمانی گاهی به کروکر پیام می‌داد ولی مواظب بود چیزی مکتوب نباشد. آمریکایی‌ها اطلاعاتی از جمله یک نقشه با جزئیات از موقعیت‌های طالبان و موقعیت یک تسهیل‌کننده القاعده را به ایران دادند که ایران او را بازداشت کرد. مذاکره کننده ایرانی به کروکر گفت «حاج قاسم از همکاری ما بسیار خرسند است.» با وجود این همکاری، جرج دابلیو بوش رئیس‌جمهور وقت آمریکا در ژانویه ۲۰۰۲ در سخنرانی معروف محور شرارت ایران را در کنار عراق و کره شمالی قرار داد که در عمل به این همکاری پایان داد. مذاکره کننده ایرانی در کابل به کروکر گفت سلیمانی خشمگین است و احساس می‌کند ضربه خورده. نهایتاً با ورود آمریکا به جنگ در عراق این رابطه خصمانه تر هم شد و سلیمانی دشمن آمریکا شد.