شطحات

معنی کلمه شطحات در لغت نامه دهخدا

شطحات. [ ش َ طَ ] ( از ع ، اِ ) ( اصطلاح عرفان ) شطحیات. کلمات کفرآمیز که صوفیان در حال بیخودی بر زبان رانند. ( یادداشت مؤلف ). عباراتی که صوفیان در حال وجد و غلبه شهود حق بر زبان رانند بطوری که جز خدای در آن هنگام چیزی نبینند، مانند انا الحق و لیس فی الجبة غیر اﷲ. ( از اقرب الموارد ). رجوع به شطحیات و شطح شود.

معنی کلمه شطحات در فرهنگ فارسی

شطحیات کلمات کفر آمیز که صوفیان در حال بیخودی بر زبان رانند .

جملاتی از کاربرد کلمه شطحات

837-ابو يزيد، چنانكه در شطحات الصوفية ، چاپ قاهره ،سال 1949، ص 77 آمده است .