گیل ملک

معنی کلمه گیل ملک در لغت نامه دهخدا

گیل ملک. [ م ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان پل رود بخش رودسر شهرستان لاهیجان. واقع در 18هزارگزی جنوب خاوری رودسر و 6هزارگزی جنوب شوسه رودسر به شهسوار. محلی جلگه و هوای معتدل و مرطوب و سکنه آن 85 تن است. شغل اهالی گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

معنی کلمه گیل ملک در فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان پل رود بخش رود سر شهرستان لاهیجان واقع در ۱۸ هزار گزی جنوب خاوری رود سر و ۶ هزار گزی جنوب شوس. رود سر به شهسوار ٠ محلی جلگه و هوای معتدل و مرطوب ٠ شغل اهالی گله داری است ٠

جملاتی از کاربرد کلمه گیل ملک

شده ملک گیلان و مازندران به تاراج بیگانه و آشنا
روان شو ز گیلان به ملک عراق که شاهان در آنجا نوازند کوس
درسال ۸۳۰ میان ملک کیومرث رستمدار حاکم رویان (کلارستاق، کجور و نور) با حکام کیایی گیلان دشمنی سخت پدید آمد و در نهایت ملک کیومرث رستمدار با حمایت اهالی کجور و کلارستاق در سال ۸۳۱ قمری به سرزمین کیاییان گیلان حمله نموده و منطقهٔ تنکابن را فتح نمود و عمارت خاصه سید داوود کارکیا را آتش زده و برخی از حامیان کیاییان را به قتل رساند کیاییان ناحیه تنکابن را به او واگذار نمودند ملک کیومرث بین سال‌های ۸۰۷ تا ۸۵۷ قمری بر رویان حکومت راند و مرزهای حکومت ملک کیومرث از شرق تا لاریجان آمل و از غرب تا تنکابن و از جنوب تا طالقان امتداد می‌یافت.