عفاری. [ ع َ را ] ( ع اِ ) ج ِ عفریة. ( ناظم الاطباء ). رجوع به عفریة شود. عفاری. [ ع ُ ی ی ] ( ع ص ) نیکو: نصل عفاری ؛ پیکان نیکو. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
جملاتی از کاربرد کلمه عفاری
مدت وزارت عفاری چند ماه بیشتر به طول نینجامید و جای خود را به دکتر منوچر اقبال داد و به ریاست شرکت بیمه ایران رسید. در سال ۱۳۳۰ در زمان نخستوزیری دکتر مصدق حکم استانداری فارس برایش صادر شد اما پیش از آنکه راهی شیراز شود، درگذشت.
انسان خردمند ایدالتو یک زیرگونه منقرض شده از انسان خردمند است که در حدود ۱۶۰٫۰۰۰ سال پیش در دورهٔ پلیستوسن در آفریقا میزیستهاست. لغت ایدالتو از زبان عفاری میآید و به معنای «قدیم تر یا اول زاده شده» است.
زبانهای رسمی آن عربی و فرانسوی است اما بیشتر مردم به دو زبان عفاری و سومالی صحبت میکنند. دو قوم اصلی ساکن این کشور عفارها و سومالیها هستند بقیهٔ جمعیت هم اروپایی (عمدتاً فرانسوی و ایتالیایی)، عرب و اتیوپیایی میباشند.