دوست پرور

معنی کلمه دوست پرور در لغت نامه دهخدا

دوست پرور. [ پ َ وَ ] ( نف مرکب ) دوست پرورنده. دوست پرست. پرورش دهنده دوست :
حافظ ز غصه سوخت بگو حالش ای صبا
با شاه دوست پرور دشمن گداز من.حافظ.

معنی کلمه دوست پرور در فرهنگ فارسی

دوست پرورنده . دوست پرست .

جملاتی از کاربرد کلمه دوست پرور

دوستان را بند بشکن، دوست پرور، خوان ببخش دشمن و اعدا شکن، بردار کن کین آزمای
تا تخت و دار باشد و تا دشمن است و دوست پیوسته دوست پرور و دشمن به دار کن
مبارک دست او دو گونه ابرست کشندۀ دشمنست و دوست پرور
شاه فخرالموک دولت بخش که عدو بند و دوست پرور باد
اخلاص من نهفته همانا نمانده است بر رأی دوست پرور شاه عدو شکار