جملاتی از کاربرد کلمه کبک خرام
آن قرص که داده بودی ای کبک خرام بردم به زبان همچو شکر بر بادام
مجلس تو همه سال ای ملک آراسته باد از بت کبک خرام و صنم گور سرین
صید شاهین محبت مشو ای کبک خرام دل ز نیش مژه ات سینه باز است هنوز
دی به دنبال یکی کبک خرام افتادم رفتم از شهر به صحرا و به دام افتادم
عشق بنشست ز پا در ره جویایی قرب زاغ اندیشه همان کبک خرام است اینجا
ای همایون همای کبک خرام دل عشاق آشیانهٔ تو