کاند

معنی کلمه کاند در لغت نامه دهخدا

کاند. ( اِ ) قند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || شکر. ( از برهان ) ( ناظم الاطباء ). || نبات. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه کاند در فرهنگ فارسی

قند

جملاتی از کاربرد کلمه کاند

او تأمین کننده منابع مالی برای کاند مک گینلی برای چاپ مجله یهودستیزانه حس معمول بود. در دادگاه مک گینلی به خاطر شکایت ربی جواخیم پرینز فریدمن به عنوان شاهد حاضر شد و گفت که او به مک گینلی مبلغی بین ۱۰ و ۱۰۰ هزار دلار کمک کرده است. پرینز از مک گینلی به خاطر اینکه به او برچسب کمونیست زده بود شکایت کرده بود.