کرامات فروش

معنی کلمه کرامات فروش در لغت نامه دهخدا

کرامات فروش. [ ک َ ف ُ ] ( نف مرکب ) متظاهر به داشتن کرامات. عرضه کننده کرامات ریائی :
ای کرامات فروشان دم و افسون شما
علت افزود که معلول ریائید همه.خاقانی.

معنی کلمه کرامات فروش در فرهنگ فارسی

متظاهران بداشتن کرمات . عرضه کنندگان کرمات ریائی

جملاتی از کاربرد کلمه کرامات فروش

شیخ الاسلام گفت که وی گفت که « هر که عمل خود ظاهر کند مرائیست، و هر که حال خود ظاهر کند مدعی است.» وی وقتی یکی را دید کی بر آب می‌رفت وی برکران دریا بود آن مرد را بدید کی بر آب می‌رفت گفت: «این چه بدعتست؟ با خشکی آی و می‌رو.» وقتی یکی دید از مشایخ که در هوا می‌رفت، رکوه در دست. گفت: «این چه بدعتست؟ فرود آی و می‌رو.» آخر بانگ بر وی زد آخر، گفت: «کجا می‌روی؟» گفت: «بحج.» گفت « اکنون برو » شیخ الاسلام گفت: « کرامات فروش تا مرا قبول کنند مغرور است، و کرامت خر، اگر چه بانگ سگ نکند سگ است.» یعنی حقیقت نه کراماتست ورای آن چیزیست، آن زهاد و ابدال «را» خوش ایذ. (آید) صوفی و عارف خود از کرامت مه. وی کرامت کراماتست.