کاه دود

معنی کلمه کاه دود در لغت نامه دهخدا

کاه دود. ( اِ مرکب ) دود که از سوختن کاه برخیزد. دود که از آتش افکندن در کاه برآید :
گلشن چو کرد مرد در او کاهدود
گلخن شود ز دود سیه گلشنش.ناصرخسرو.|| در قدیم رسم بود که اگر داینی دین خود را نمی پرداخت طلبکار مقداری کاه بر در خانه او می آورد و دود میکرد و بدین مناسبت کاهدود گذاشتن و کاه دود کردن کنایه شده است از مطالبه جدی و سخت گرفتن بر بدهکار. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه کاه دود در فرهنگ فارسی

دود که از سوختن کاه برخیزد

جملاتی از کاربرد کلمه کاه دود

چند در خانه کاه دود کنی؟ سفری کن، مگر که سود کنی
در آه بی اثر چند سازیم زندگی صرف؟ در دیده آب نگذاشت این کاه دود ما را
گلشن چو کرد مرد درو کاه دود گلخن شود زدود سیه گلشنش