کتاب باز

معنی کلمه کتاب باز در لغت نامه دهخدا

کتاب باز. [ ک ِ ] ( نف مرکب ) که به کتاب بازی کند بعلاقه داشتن نه سود بردن از مطالب آن. آنکه بی استفاده از کتاب ، کتاب گرد کند. آنکه کتاب نخواند لکن کتابهای خوب خرد و در کتابخانه گرد کند. کتاب دوست. کتاب پرست. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه کتاب باز در فرهنگ فارسی

که بکتاب بازی کند بعلاقه داشتن نه سود بردن از مطالب آن

جملاتی از کاربرد کلمه کتاب باز

نور خورشید خون‌آشام‌ها را آزار می‌دهد و حتی می‌کشد اما اگر یک خون‌آشام بتواند کتاب مقدس خون‌آشام‌ها را به نام: «روز به جای شب» بگشاید با نیروئی که پس از باز شدن کتاب به دست خواهد آورد گذشته از آن که نور آزارش نخواهد داد دارای نیروهای افسانه‌ای خواهد شد اما یک خون‌آشام برای باز کردن این کتاب باید گوهر ویژه‌ای را که در روان شش شاهزاده خون‌آشام نهفته‌است به دست آورد تا این کتاب باز شود.
خمینی پاسخ داد: خیر، هدف من از این کتاب باز کردن فتح باب است تا افرادی همچون شما و آقای مرتضی مطهری، طرحی برای حکومت اسلامی آماده کنید. از او خواستم این سخن را به مکتوب کند. او هم این کار را کرد و از همه حقوق دانان و پژوهشگران امور دین اسلام خواست در باب نظام سیاسی و دولت جانشین کار کنند.