کان کندن

معنی کلمه کان کندن در لغت نامه دهخدا

کان کندن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) استخراج معدن. کاوش کان. رجوع به ترکیبات کان شود.

معنی کلمه کان کندن در فرهنگ فارسی

استخراج معدن

جملاتی از کاربرد کلمه کان کندن

بیا گو شب ببین کان کندنم را نه کان کندن ببین جان کندنم را
ای هنرور مال عالم هست دست‌افزار کار تیشه‌ای می‌بایدت گر پیشه‌ات کان کندن است
تیشه بر کف شدی بکان کندن سود کان کندن است، جان کندن!
زر از معدن به کان کندن به در آید وز دست بخیل به جان کندن.
به کان کندن ز سنگ آرند گوهر به جان کندن مرا این شد میسر