کتک کاری. [ ک ُ ت َ ] ( حامص مرکب ) عمل کتک کار. عمل زدن یکدیگر. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به کتک کاری کردن شود. - کتک و کتک کاری ؛ عمل زدن و مضروب کردن یکدیگر. کار دو نفر که یکدیگر را زنند. رجوع به کتک کاری کردن شود.
معنی کلمه کتک کاری در فرهنگ فارسی
عمل کتک زدن
جملاتی از کاربرد کلمه کتک کاری
جین تصمیم میگیرد اگر روزی بچه دار شود او را در خانواده ای متمول بزرگ کند و همین باعث میشود که از دوستی بپرهیزد. بزرگ که میشود در یک برنامهٔ فضایی تحت نام "شرکت فضایی" که به زنان این شانس را میداد تا در کنار سفر به فضا، برنامهٔ تفریحی نیز داشته باشند، شرکت کند. او در یک درگیری بین دیگر شرکت کنندگان حضور داشت و در حال کتک کاری بود، اما او در ادامهٔ کار بهواسطهٔ مشکل پزشکی که تاکنون از آن بیخبر بودهاست از این برنامه رد صلاحیت میشود، ولی تصور میکند بخاطر آن دعوای بچگانه رد شده!!!