کاسنی
معنی کلمه کاسنی در لغت نامه دهخدا

کاسنی

معنی کلمه کاسنی در لغت نامه دهخدا

کاسنی. ( اِ ) کسنه. کسنی. ( برهان ). کاشنی. ( هرمزدنامه ص 90 ). گیاهی که به تازی هندبا گویند و قسمی از آن دوائی و قسمی مزروع و برگهای آن مأکول. ( ناظم الاطباء ). از انواع زبانه گلی ها و دارای گلهای آبی رنگ و برگهای بریده که بسیار تلخ است و بعضی جنسهای آن را میکارند ( گیاه شناسی گل گلاب ص 262 ) گیاهی است علفی ارتفاعش بین 0/5 تا 1/5 متر. ریشه اش دارای شیرابه ای شیری رنگ میباشد. برگهایش متناوب و پوشیده از تارهای فراوان در اطراف رگبرگ میانی است. گلهای آبی رنگ زیبایش در مقابل نور خورشید حالت شکفته بخود میگیرند و در غروب یا شب گلبرگهایش جمع میشوند قطعات ریشه کاسنی را پس از بو دادن بصورت گرد درآورده مانند قهوه بمصرف میرسانند. مصرف کاسنی ( خصوصاً ریشه و برگهای آن ) از قدیم الایام بین ملل مختلف معمول بوده و اثرمقوی ، مقوی معده ، تصفیه کننده خون ، ملین ، بت بر دارد. و نیز در دفع رسوبات ادراری و عفونت مجرای ادرار وکم خونی و درمان نقرس و رماتیسم اثر معالج دارد. ( ازگیاهان داروئی ج 3 ). بقله یهودیه. بقل دشتی. بقلة المبارکه. تلخی. کستاج ، هلفیفا. ( تحفه ). هندب. هندبا. هندبی. لعساعه. ( منتهی الارب ) : الهی اگر کاسنی تلخ است از بوستان است و اگر عبداﷲ مجرم است از دوستان است. ( مناجات نامه خواجه عبداﷲ انصاری ).
کیکیز و گندنا و سپندان و کاسنی
این هر چهار گونه که دادی همه وژن.( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ).
کاسنی. [ س َ ] ( ص نسبی ) مردمی را گویندکه بقریه کاسن منسوبند که قریه ای است از قرای سمرقند. ( برهان ). منسوب به قریه کاسن. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه کاسنی در فرهنگ معین

(اِ. ) گیاهی است علفی و پایا از تیرة مرکبان که در حقیقت سردستة این تیره است . دارای ساقة خشن و برگ های تلخ مزه و پوشیده از کرک . گل های آبی و گاه سفید و قرمز دارد. برگ های این گیاه در تداوی بیماران مبتلا به تب نوبه مورد استفاده قرار می گیرد، تلخک .

معنی کلمه کاسنی در فرهنگ عمید

گیاهی خودرو با برگ های کرک دار، ساقه ای کوتاه، و گل های آبی که ریشه، برگ، و دانۀ آن مصرف دارویی دارد، تلخک، تلخ جوک، تلخ جکوک، انگوپا، انوپا، هندبید. &delta، هرگاه دانه های تلخ آن با گندم مخلوط و آرد شود طعم آرد را تلخ می کند.

معنی کلمه کاسنی در فرهنگ فارسی

( اسم ) گیاهی است علفی و پایا از از تیر. مرکبائ که در حقیقت سر دست. این تیره است . ارتفاعش بین ۵٠ سانتیمتر تا ۱ متر است و آن بر اثر کشت های متوالی تا ۲ متر نیز میرسد . ریش. این گیاه دراز ٠/۵ الی ۱ متر و بقطر یک انگشت و رنگش قهو هیی است . گیاه مزبور قابل انعطاف است . ساقه اش خشن و برگهایش پوشیده از کرک میباشد . برگهای قاعد. این گیاه دارای بریدگیهای مشخص ولی برگهای فوقانیش معمولا کوچک و نوک تیز و تقریبا ساقه آغوش است . گلهایش که در فاصل. ماههای تیر و مرداد ظاهر میشوند برنگ آبی زیبا و گاهی گلی یا سفید رنگ و طبق گل مسطح است . جام گل منحصرا مرکب از گلهای زبانه یی است . این گیاه در اراضی بایر و کنار جاده ها و چمنزار ها میروید و کشت آن نیز مواظبت و دقت لازم ندارد . قسمت مورد استفاد. گیاه مذکور برگ تازه و ریش. خشک شد. آن است . ریش. کاسنی شامل مواد لعابی و اینولین و قندهای مختلف دیگر از قبیل گلوکز و سوولز و ساکارز است و بمقدار جزوی تانن نیز دارد . بعلاوه دارای یک آلکالوئید بنام شیکورین و مقداری نیترات پتاسیم است . کاسنی در تداوی بعنوان مقوی عمومی و مقوی معده و تصفیه کنند. خون و مدروملین و تب بر استعمال میشود . برگهای این گیاه بسیار تلخ است و بعنوان تقویت دهند. دستگاه هضم در بیمارانی که از تبهای نوبه یی برخاسته اند توصیه میشود . درایران معمولا برگهای کاسنی را میجوشانند و پس از تقطیر آنرا بنام عرق کاسنی مورد استفاده قرار میدهند و بعلاوه ریشه و برگها و ساقه های خشک شده و نرم شد. آنرا با قهوه مخلوط و مصرف میکنند . این گیاه در اکثر نقاط بحرالرومی و آسیای صغیر و شمال افریقا و ایران بفراوانی میروید و بطور مختلف مصرف میشود هندبا انطوبیا شکوریه سرس کاسنی تلخ سیکوریا هندبه کسناج کونه یک چیپوتیپایی شکوریا امیرون آجی مارول سریس شریش سکوثا کاسنی دشتی ارحل کاسنی بیابانی کاسنی وحشی . یا تیر. کاسنی . منظور تیر. مرکبان است که کاسنی سر دست. آنهااست . یا چکید. کاسنی . مایع کم و بیش لزج و غلیظی که از جوشاندن ریشه و برگهای کاسنی قبل از صاف کردن حاصل میشود و در طب بعنوان معالج تبهای نوبهیی مصرف میگردد . یا عرق کاسنی . عرقی که از تقطیر جوشاند. ریشه و برگهای کاسنی گیرند و مصرف طبی دارد کاشنی عرق . یا کاسنی صحرای . از تیر. مرکبا جزو دست. کاسنی ها که در اروپا و آسیا ( درایران : اطراف یزد ) میروید و جوشانده اش در تداوی دردهای مزمن مفاصل استعمال میشود پروتیزک خندریلی یعضیض مروریه هندبائ بری آق هندبا یعضید جعضیض علث . یا کاسنی فرنگی . گونه ای کاسنی که آنرا میکارند و چون مانند کاسنی معمولی برگهایش تلخ نیست برگهای آنرا در سالاد ریخته میخورند کاسنی سالادی کاسنیه تیفاف فیخوریون هندبی کاسنی بستانی هندب. بستانی کاسنی شیرین . یا کاسنی وحشی .
مرد میرا گویند که بقریه کاسن منسوبند

معنی کلمه کاسنی در فرهنگستان زبان و ادب

{Cichorium} [زیست شناسی- علوم گیاهی] سردۀ علفی چندسالۀ شیرابه دار بدون زمین ساقه با ساقه های منفرد ایستادۀ برگ دار با تقریباً شش گونۀ خودرو و دو گونۀ زراعی که یکی از آنها آندیو است؛ این گیاهان در اروپا و ناحیۀ مدیترانه و از جنوب تا اتیوپی پراکنده هستند

معنی کلمه کاسنی در دانشنامه عمومی

کاسنی معمولی ( نام علمی: Cichorium intybus L ) گیاهی است از راسته گل مینا ( Asterales ) تیره گل ستاره ای ها ( Asteraceae ) از رده کاسنی ها ( Cichorium ) . از این گیاه دو گونه کِشتی و چهار تا شش گونه وحشی موجود است. نوع وحشی آن تا یک متر و نوع پرورش یافته آن تا دو متر هم رشد می کند. کاسنی انواع مختلفی دارد سه نوع آن معروف است. کاسنی بری که به tansy شهرت دارد در ایران نمی روید. کاسنی زرد که به گل قاصدک شهرت دارد و در طب قدیم ایران به نام ترخشقون نام برده اند در بیشتر نواحی ایران پراکندگی دارد و کاسنی معمولی.
کاسنی معمولی، یک گیاه دارویی پایا با گل های آبی یا ارغوانی است. کاسنی در اصل بومی جهان قدیم است و بعداً در قاره آمریکا نیز به صورت گیاه خودروی کنار جاده ای درآمده است. منشأ اصلی این گیاه اروپای مرکزی، مناطق غربی و مرکزی آسیا و شمال آفریقا است و پراکندگی وسیعی در نواحی مختلف ایران به خصوص شهرستان اقلید، محله فسارود، آذربایجان و مناطق کوهستانی خراسان دارد. بیشترین کشت ان در کاشان و تربت حیدریه جلگه رخ روستای علاقه میباشد به آب و هوای خنک، آفتابی یا کمی سایه نیاز دارد و گرمای شدید تابستان را تحمل نمی کند.
شست وشو دهندهٔ کبد و کلیه، خون ساز، افزایش نیروی جنسی و افزایش حجم اسپرم در مردان
کاسنی کاملاً سرد است، و تقویت کننده کبد، و مسکن حرارت و عطش، و گرمی و تقویت کننده کلیه و فشار خون و صفرا و پاک کننده مجرای ادرار و کلیه ها است.
آب برگ کاسنی بهترین داروی یرقان و کلیه ها و کبد است، و جوشیده و صاف کرده آن برطرف کننده تب های کهنه و تقویت کننده معده همراه با گل قند درمان کننده تب های جزئی مداوم است.
کاسنی برای تنظیم فشار خون بسیار مفید است.
ضماد آن برطرف کننده ورم های گرم و درد چشم و افزاینده بینائی است.
تهیه ضمادی از کاسنی و سرب سائیده و روغن گل درمان کننده سرطان زخم دار است.
کاسنی دوست کبد است و کم کننده قند خون بیماران مبتلا به دیابت می باشد.
هرگاه آب کاسنی و آب خیار چمبر را مخلوط کنید و در ابتدای شرع آنژین و بیماری های حلقوی با آن غرغره کنید، آن را درمان خواهد نمود.
تخم کاسنی در ترکیب با سایر داروهای خنک مفید و برطرف کننده تبهای صفراوی، یرقان، خفقان، بیماری های کبدی و سردرد است.
تخم کاسنی هرگاه همراه با صندل و تخم رازیانه پخته شود، دفع کننده سموم و ضعف کلیه و طحال و تحریک کننده اشتها می باشد.
کاسنی (سرده). کاسنی یا هندباء ( نام علمی: Cichorium ) نام یک سرده از تیره کاسنیان است. در ایران به صورت طبیعی در مناطق کوهستانی خصوصا در فارس و اذربایجان و خراسان میروید
معنی کلمه کاسنی در فرهنگ معین
معنی کلمه کاسنی در فرهنگ عمید

معنی کلمه کاسنی در دانشنامه آزاد فارسی

کاسْنی (chicory)
گیاه بومی اروپا و آسیای غربی، با نام علمی Cichorium intybus، از خانوادۀ مرکبان (کاسنی)، با گل های آبی رنگ درشت. از ریشۀ راست و طویل آن، پس از خشک کردن و بودادن، به جای قهوه استفاده می کنند. این گیاه را به شکل سبزی می کارند و برگ آن را در سالاد استفاده می کنند. تاریخچه استفاده از این گیاه به منزلۀ دارو به قبل از میلاد مسیح برمی گردد. از آن زمان تاکنون، این گیاه را برای تقویت و بهبود کار کبد استفاده می کنند. امروزه به منزلۀ مقوی، مدر، پایین آورندۀ تب و تصفیه کنندۀ خون هم مصرف می شود.

جملاتی از کاربرد کلمه کاسنی

گاهی مصرف اکی هرب در افراد حساس به تیرهٔ کاسنی (کاسنی‌سانان) عوارض آلرژیک بروز می‌کند.
بمرد و کاسنی او مرده ریگ وار بماند چنانکه ماند از جغد گوشه ویران
الهی اگر کاسنی تلخست از بوستان است و اگر عبدالله مُجرمست از دوستان است.
خرده در گفته طغرل کم گیر کاسنی هم گلی از گلزار است!
الهی دو شادی به دشمن مده و دو اندوه بر دل دوست منه. الهی اگر کاسنی تلخ است از بوستان است، و اگر عبدالله مجرم است از دوستان است.