کبودپوش. [ ک َ ] ( نف مرکب ) که کبود پوشد. که جامه کبود به تن کند. ازرق پوش : گاهی کبودپوش چو خاک است و همچو خاک گنجور رایگان و لگدخسته عوام.خاقانی.دل را کبودپوش صفا کرده ایم از آنک خاقانی فلک دل خورشیددیده ایم.خاقانی.
معنی کلمه کبود پوش در فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - کسی که جامه برنگ کبود پوشد نیلی پوش نیلگون پوش . توضیح صفت صوفیان آید : [ چون چشم من بر میهنه آمد جمل. صحرا کبود دیدم از بس صوفی کبود پوش ک بصحرا بیرون آمده بودند ] . ( اسرار التوحید ) و نیز صفت آسمان و فلک : [ که اگر گوش. چشم بخشم بر فلک کبود پوش سرخ کردی روی روز سیاه شدی ] .
جملاتی از کاربرد کلمه کبود پوش
صوفیان کبود پوش همه از غم دوست در خروش همه
ای از شکرت دهان گلها پر زر وز هجر، کبود پوش تو نیلوفر
ز شوق اوست که پیر کبود پوش فلک به چرخ وجد درآمد به امر کن فیکون
خالی ز نقش و رسم چو صوفی کبود پوش فارغ زرنک و بوی چو پیران پارسا
این کور کبود پوش کز قامت پیر با هیچ جوانمرد دمی راست نشد
دل را کبود پوش صفا کردهایم از آنک خاقانی فلک دل خورشید دیدهایم
کردند روشنان فلک را کبود پوش یعنی که این سراچه ارباب ماتم است
امروز آن عزاست که چرخ کبود پوش بر نیل جامه خاصه پی این عزا زدهست