کراکی

معنی کلمه کراکی در لغت نامه دهخدا

کراکی. [ ک َ کی ی ] ( ع اِ ) ج ِ کرکی به معنی کلنگ است. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). غرنوق. رجوع به کرکی ، غرنوق و کلنگ شود.

معنی کلمه کراکی در فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع : کرکی کلنگان .

جملاتی از کاربرد کلمه کراکی

در یک سولهٔ ۲۰۰ متری بدون وجود دستگاه‌های تهویهٔ هوا، چندین معتاد کراکی که امیدی به زنده ماندن آنها نیست و بدن‌هایشان کرم گرفته، دراز به دراز بر روی زمین افتاده‌اند؛ و در کنار آنها، بازداشت شدگان نگهداری می‌شوند. بازداشت‌شده‌ها حدود ۱۰۰ نفرند که به این محیط غیر بهداشتی با هوای نامطبوع منتقل شده‌اند. آنها صف می‌کشند تا بتوانند از زیر در، ولو برای دقیقه‌ای از هوای بیرون تنفس کنند.