کراماتی
جملاتی از کاربرد کلمه کراماتی
هر شکار و هر کراماتی که هست از برای بندگان آن شهست
تذکرةالشعرا کتابی است از دولتشاه سمرقندی که در اواخر قرن نهم هجری قمری نوشته شدهاست. این کتاب به شرح حال شعرای پارسیگو اختصاص دارد که به لحاظ تاریخی به هفت طبقه (یا فصل) تقسیم شدهاند. در فصل چهارم شرح حالی از سعدی و توصیفی از مقبرهٔ وی آمدهاست. دولتشاه در این کتاب، اشعار سعدی را نشاندهندهٔ حقیقت و طریقت میداند و کراماتی به او نسبت میدهد.
هرچه مخمور شدم ساقی جان جامم داد خالی از شیوه تنبیه و کراماتی نیست
او چند سال پس از درگذشت استادش، حاجملاآقاجان زنجانی، کتابی به عنوان پرواز روح را نوشته و در آن کتاب کراماتی را به او نسبت دادهاست.
مصدر مکافاتی مظهر کراماتی هم عباد را منذرهم لکل قوم هاد
معجزاتی و کراماتی خفی بر زند بر دل ز پیران صفی
آن زاهد طاماتی و آن شیخ کراماتی نزد تو خراباتی از پرده در افتاده است
ملا حبیبالله شریف کاشانی فردی زاهد و باتقوا و گریزان از شهرت بود و کراماتی را نیز از وی نقل کردهاند. در عین گوشهگیری، از فعالیت سیاسی در راستای تحقق احکام اسلامی غافل نبود. از نکات برجسته زندگی وی زهد و ساده زیستی و بی اعتنایی به دنیا و همت بلند اوست.
اندر این آویختن کمتر کراماتی که هست آب حیوان خوردن است و تا ابد باقی شدن
روی تو کشف من و غمزه کرامات منست تا نگویی که: مرا کشف و کراماتی نیست