کبود شدن

معنی کلمه کبود شدن در لغت نامه دهخدا

کبود شدن. [ ک َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) نیلگون شدن. نیلی شدن. ازرق گشتن :
تا ز دستم رفت و همزانوی نااهلان نشست
شد کبود ازشانه دست آینه زانوی من.خاقانی. || سیاه شدن. تیره و تار شدن.کدر گشتن :
ز بیراهی کار کرد تو بود
که شد روز بر شاه ایران کبود.فردوسی.

معنی کلمه کبود شدن در فرهنگ فارسی

نیلگون شدن سیاه شدن

جملاتی از کاربرد کلمه کبود شدن

بسیاری از بیماران با علایم خفیف می‌توانند به صورت سرپایی و در خانه درمان شوند؛ ولی در صورت بروز هر یک از علایم مانند کبود شدن لب‌ها، ناخن، هر گونه اختلال تنفسی، آبریزش از دهان یا اختلال در بلع، علایم گیجی و بی‌قراری و عدم بهبود علایم درمانهای تخصصی تر انجام می‌شود. در بیماران با علایم سیانوز، رنگ پریدگی اندام‌ها، کاهش سطح هوشیاری یا علایم افزایش کار تنفسی ناشی از دیسترس تنفسی درمان با اکسیژن شروع می‌شود. در کروپ با منشأ باکتریال باید درمان با آنتی‌بیوتیک آغاز شود. چنانچه استریدور در حالت استراحت در بیمار وجود دارد تا زمان بهبود استریدور پزشک بیمار را در بیمارستان بستری می‌کند.