کرایت

معنی کلمه کرایت در لغت نامه دهخدا

کرایت. [ ک َ ی ْ ] ( اِخ ) کرائیت. طایفه ای از اقوام مغول. رجوع به کرائیت شود.

جملاتی از کاربرد کلمه کرایت

لوک اسکای واکر با استفاده از نیرو در کرایت ظاهر می‌شود و مقابل کایلو رن می‌ایستد. پس از درگیری کایلو متوجه می‌شود که لوک با کمک نیرو با او مبارزه کرده‌است. لوک می‌گوید که مقاومت نمرده، جنگ تمام نشده و او آخرین جدای نیست. ری که به سیاره کرایت آمده با کمک آموزش‌هایش سنگ‌ها را در فضا معلق نگه می‌دارد و بازماندگان مقاومت از مسیر پشتی پایگاه فرار می‌کنند. لوک که انرژی خود را به کلی از دست داده در سیاره آک-تو در آرامش می‌میرد. مرگ او توسط ری و لیا احساس می‌شود.
در فصل ۱۸–۲۰۱۷، رخووت به نام سومین بازیکن به نیمه نهایی لیگ لئومیت رسید ولی در نهایت به مکابی کرایت گات شکست خورد.
ظاهراً نخستین ترخان‌ها در میان مغول‌ها در زمان چنگیز خان چنین عنوانی یافتند: هنگامی که دو نفر از وابستگان آونگ خان، رئیس قبیلهٔ کرایت از پیش او گریختند و به چنگیز خان خبر دادند که آونگ خان تصمیم به حمله به او را دارد، چنگیز خان در حمله پیش‌دستی کرد و آونگ خان را شکست داد. چنگیز آن دو نفر را که باداس و قشلیق ( کشیلیک) نام داشتند ترخان کرد، و گفته شده که «طایفۀ ترخان که خان در ولایت فرارود و خراسانند از نسل ایشان هستند.»