کثار

معنی کلمه کثار در لغت نامه دهخدا

کثار. [ ک ُ / ک َ ] ( ع ص ، اِ ) بسیار. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ) ( ناظم الاطباء ). || گروه بسیار. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). جماعات. ( از اقرب الموارد ).
کثار. [ ] ( اِ ) به لغت بربری جوز ارقم است. ( فهرست مخزن الادویة ) ( تحفه حکیم مؤمن ).

جملاتی از کاربرد کلمه کثار

چون قبه کند باده گویند رسد مهمان مهمان رسدت زهره کثار نمود آنک
ساعتی الحق چه ساعت ، ساعتی کثار آن زر برون ریز ز خارا گل برون آید ز خار