کبوجیه

معنی کلمه کبوجیه در لغت نامه دهخدا

کبوجیه. [ ک َ ی َ /ی ِ ] ( اِخ ) پسر ارشد کورش و از شاهدختی هخامنشی بود. در هشت سال آخر سلطنت پدر، با وی شرکت و عنوان پادشاه بابل را داشت. ( 530 -552 ق. م. ) پس از مرگ پدر، بردیا برادرش را که باعث اغتشاشات و نهضتها شده بود بقتل رساند و نظم را در ایران برقرار کرد سپس در رأس سپاهیان خود بسوی دره ٔنیل حرکت کرد و بیاری بدویان از صحرای سینا گذشت و مصر را فتح کرد و یکی از عمال مصری را مأمور اداره ٔمملکت کرد. قسمتی از دنیای یونانی و ثروتمندترین آنها را نیز به تصرف آورد. به حبشه لشکر کشید و قسمتی از آن را تصرف کرد اما در بازگشت حین عبور از صحرا قسمت اعظم سپاهیان خود را از دست داد. در سال 552 ق. م. گوماتای مغ، که از کشتن بردیا آگاه بود، خود را بردیا خواند و همه ایالات شاهنشاهی را به اطاعت آورد.کبوجیه از شنیدن این خبر طی بحران جنونی که به آن مبتلا بود خویش را مجروح کرد و درگذشت. رجوع به ایران از آغاز تا اسلام تألیف گیرشمن ترجمه دکتر معین و تاریخ ایران باستان پیرنیا و نیز رجوع به کبوج شود.
کبوجیه. [ ک َ ی َ / ی ِ ] ( اِخ ) موسوم به کبوجیه دوم. پسر کورش دوم بود و با ماندان ، دختر آخرین پادشاه ماد ازدواج کرد و پسری از او داشت که معروف به کورش سوم ( بزرگ ) است. رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1625 و ایران از آغاز تا اسلام تألیف گیرشمن ترجمه دکتر معین شود.
کبوجیه. [ ک َ ی َ / ی ِ ] ( اِخ ) کبوجیه سوم پسر کورش بزرگ و برادر بردیا است که در سال 522 ق. م. وفات یافت و پس از فوت او سلطنت به داریوش پسر وشتاسب یعنی به شاخه ای که از اعقاب آیارمنا بود، منتقل گردید. ( از تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1625 و 1626 ).

معنی کلمه کبوجیه در فرهنگ فارسی

نام چند تن از امیران و پادشاهان سلسله هخامنشی . کبوجیه اول از اجداد کورش ( کبیر ) بود و در پارس امارت داشت . یا کبوجیه دوم . پدر کورش کبیر . وی معاصر با آستیاگس آخرین پادشاه ماد ( قرن ۶ ق م ) و فرمانروای پارس و خراج گزار دولت ماد بود و زنش ماندانا دختر آستیاگس بود . یا کبوجیه سوم . پسر کورش کبیر دومین پادشاه هخامنشی ( جل. ۵۲۹ - ف. ۵۲۲ ق م . ) وی حکومت خوارزم و باختر و پارت و کرمان را داشت . از آنجا که مردم بر دیارا دوست میداشتند کبوجیه بر او حسد برده قبل از عزیمت خود بمصر در نهان او را کشت و موافق مفاد کتیبه بیستون ( ستون یک بند دهم - یازدهم ) بر دیا قبل از عزیمت خود بمصر کشته شد . باید دانست که این ماجرا در پنهانی رخ داد و جز سه تن از محارم شاه کس دیگری از آن با خبر نگردید . کبوجیه سه سال پس از مرگ پدر بمطیع کردن ایالات پرداخت و در سال ۵۲۶ ق م . عازم تسخیر مصر شد . لشکریان کبوجیه از غزه ( در ساحل دریای مغرب ) داخل کویر شدند و در مدت سه روز آنرا با کمک اعراب طی کردند . مقارن این احوال آمازیس فرعون مصر که مرد مدبر و فعالی بود فوت کرد و پسامتیک ( فسمتیخ ) سوم جانشین او شد . سپاهیان ایران از کویر گذشته به [ پلوزیوم ] - که بر مصب اول شعبه نیل از طرف مشرق واقع بود - رسیدند و با سپاهیان مصر در نبرد شدند و آنانرا بسختی در هم شکستند . کبوجیه در ۵۲۲ ق م . از مصر بطرف ایران رهسپار شد و در شام شنید که مغی از اهل ماد خود را [ بردیا ] - پسر کورش و برادر کبوجیه - خوانده و بتخت سلطنت نشسته است و مردم هم بجانب او رفته اند . کبوجیه که میدانست بردیا را کشته و این شخص به دروغ خود را برادر وی معرفی کرده در وضع ناهنجاری قرار گرفت چون بهیچوجه نمیتوانست این مطالب را اظهار کند در حال تاثر در شام زخمی بخود زد و بر اثر آن در گذشت ولی قبل از مرگ راز خود را بخواص پارس - که در سفر مصر همراه او بودند - آشکار کرد .
کبوجیه سوم پسر کورش بزرگ و برادر بردیاست

معنی کلمه کبوجیه در فرهنگ اسم ها

اسم: کبوجیه (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: kabujiye) (فارسی: کبوجیه) (انگلیسی: kabujiye)
معنی: نام پسر کوروش پادشاه هخامنشی

جملاتی از کاربرد کلمه کبوجیه

خلاصه این که هرودوت می‌گوید که کبوجیه مؤفق به ادامهٔ پیمودن راه نشد و ناچار بازگشت؛ آن هم در حالی که تعداد بسیاری از سپاهیانش تلف شده بودند.