معنی کلمات حرف "ر" - صفحه 13
- رونوشت الکترونیکی
- رونوشت اولیه
- رونوشت تن
- روکش رنگی
- روکش پذیری
- روکش کاری ساده
- روکش کامل
- رب دو شامبر
- رباط شورین
- ربانه
- ربتس
- ربط داشتن
- ربوشه
- ربیب الدوله
- ربیز
- ربیع بن احمد اخوینی بخاری
- ربیعه خاتون
- ررا
- رکاب کش
- رتاتیو
- رثائیه
- رجال النجاشی
- رایانۀ شخصی
- رایج ساختن
- رایج کردن
- رایحه درمانی
- رایف
- رب الناس
- روشن سواد
- روشن روی
- روز دیگر
- روز دیده
- روشن کرده
- روشن چشم
- روشن ویر
- روشن هوا
- روشن نفس
- روشن نظر
- روشن ضمیری
- روشن سینه
- روز عرض
- روز شمسی
- روز شمردن
- روز سیاه
- روز رستخیز
- روز رخ
- روز غدیر
- روز فزون
- رؤیای صادقه
- رؤیای محمد
- رویینه سم
- رذان
- رمزنگاری نامتقارن
- رمزگرایی
- رمزیه
- رمشک
- رمضا
- رمضانعلی کفاش خراسانی
- رمع
- رمغ
- رمقی
- رمنت
- رانده وو
- رانش دندانه ای
- رانندگی در حال نشئگی
- راه امدن
- راه اموز
- راه انداز بادی
- راه اندازی داغ
- راه اندازی نافرجام
- روزه گشادن
- روال های مطلوب
- ریختم
- ریخته پا
- ریخته گری دوغابی
- ریختگری
- رید
- ریدان
- ریر
- ریز باف
- ریز ریز
- رب
- رباط محمود
- رباط مشک مهدی ا
- ربانی شیرازی عبدالرحیم
- ربایش فکر
- ربح ما لم یضمن
- ربط اطلاعاتی
- ربوبیت بت ها
- ربوبیت در تضرع
- ربیعه بن حوط
- رسوا شده
- رسوا گشتن
- رسوای
- رسوب دهی
- رسوب گذاری
- رسولدار
- رسولیان
- رسولیون
- رسپینا
- رسکت
- رقیه دختر امام حسین
- رلۀ فاصله یاب
- رمان حادثه ای
- رمزنگاری با کلید مخفی
- رمزنگاری سبک
- رمزنگاری مبتنی بر خم بیضوی
- رمزگذاری ترکیبی
- رمزگذاری داده ها
- رمزگذاری ویژگی بنیاد
- رمزگذاری پخش
- روکه
- روکی
- روگشا
- روگوشوئیه
- روی بروی
- روی به دیوار
- روی داری
- روی در دیوار
- روی در روی
- راه نوری
- راه پرست
- راه پهن
- راه گردانیدن
- راهبرد ملی
- راهدارخانه
- راهزاد
- رده بندی ابعاد حریق
- رده بندی استعداد زمین
- رده بندی اقلیمی
- رده بندی بوم شناختی
- رک دان
- رک گو ی
- رکاب کشیدن
- رکن الدین بیبرس منصوری
- رکنی یزدی محمدمهدی
- رفتار نابهنجار
- رفاتا
- رگ اور
- رگ بازسازی
- رگ برگ شدن
- رسینه
- رنگ زردی کشیدن
- رنگ زنده
- رنگ شناس
- رنگ فام دار
- رنگ وا رنگ
- رنگ کشیدن
- رباعی مجرد
- ربال
- ربای قرضی
- ربحت
- ربخت
- ربز
- ربس
- راذان
- روش اکتشافی
- روش بخش
- روش تدفین
- روش دلفی
- روش راست
- روشانه
- روشن بصر
- روشن بیان
- روزه گیاه
- روزگار گذاشتن
- روزگار یافتن
- روزی خوردن
- روزی نوشتن
- روزی های بهشت
- راه گشودن
- رستم پاشا
- رستم کلا
- رستم کندی
- رسته بازار
- رستهم
- رستوران دار
- رستوران گردان
- رستک
- رستگاری داشتن
- راجپور
- راجگان
- رفیقان
- رفیق اصفهانی
- رفیع الدین
- رفیعا
- رفیعه
- رقاء
- رقام
- رقایق
- ریکه
- ریگ بوم
- ریگ ریگ
- ریگ شوی
- ریگ ماهی
- ریگ چشمه
- ریگدان
- رو فکندن
- رو درکشیدن
- رو ذوی