رانده وو
معنی کلمه رانده وو در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه رانده وو
شيطان خويش را بر عيسى (ع ) آشكار كرد و او را گفت : تو نمى گفتى كه جز آن چه خدامقرر كرده است ، به آدمى نمى رسد؟ گفت : آرى ! گفت : پس ، خويش از قله اين كوه فروانداز! كه اگر تندرستى بر تو مقدر باشد، تندرست مانى . و عيسى گفت : اى رانده شده! پروردگار بندگان خويش را آزمايد. نه بندگان ، خدا را. و محقق رومى گفته است كهاين مناظره ، ميان على (ع ) و يك نفر يهودى صورت گرفته است .
یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ وَ یَرْحَمُ مَنْ یَشاءُ آن را که خواهد با وی عدل کند و از بر خویش براند و آن را که خواهد با وی فضل کند و بلطف خویش بخواند. همه در مشیّت ازلی بسته و بیعلت آن حکم بر وی رانده، نه آن کس که با وی فضل کرد بعلت طاعت کرد و نه او که با وی عدل کرد از بهر معصیت کرد، کاری است در ازل ساخته و حکمی رفته چنان که اللَّه خواسته.
سابقه رانده چنانک خود دانسته، عاقبتی نهاده چنانک خود خواسته.
پس همه آن ثواب ها ناشى از اجر حسين عليه السلام است . بنابراين اگر به اين خاطركه حسين عليه السلام از شهر و ديارش رانده شد، قلبت متاءثر شد و اشك از ديده اتجارى گرديد، اجر و پاداش تو با آن ويژگى كه ذكر كرديم ، به خاطر اشك تو نيستتا آن را زيادى بپندارى ، بلكه اجر و پاداشى است براى چگونگى رانده شدن و در بهدرى آن حضرت ، به نحوى كه ايشان از هر نقطه اى بر روى زمين رانده و آواره شدند، تاجايى كه حتى دشمنانش اجازه نمى دادند كه سر بريده و پيكر بر زمين افتاده آن حضرتدر جايى استقرار يابد.
خاقان چین در این معنی سخن چنین رانده است که بسیار باشد که پریشانی گفتن سختر باشد از پشیمانی نهفتن.
عاشق و میْپرست و شیداییم رانده از کعبه و کلیساییم
کلام خدا هیچگه خوانده ای سخن هیچ از معنی اش رانده ای
167- آنانكه هجرت كردند و از خانه هاى خود بيرون رانده شدند، و در راه من شكنجهديدند، و جنگ كردند و كشته شدند، مسلما گناهان آنانرا مى بخشم و آنها را در بهشت هائىكه زير درختان آنها، نهرها جارى است وارد مى كنم ، اين پاداشى است از طرف خدا وبهترين پاداشها نزد او است . (آل عمران آيه 195).
پس آيه شريفه هم مى خواهد همان معنائى را بفهماند كه آيات زير در مقام بيان آن است :(و ما كان الناس الا امة واحدة ، فاختلفوا، و لولا كلمة سبقت من ربك لقضى بينهم فيمافيه يختلفون ) يعنى : مردم ، همه يك امت بودند، بعدا مختلف شدند، و اگر اين قضا ازناحيه پروردگارت رانده نشده بود كه مردم تا مدتى معين زندگى كنند، هر آينه در هراختلافى طومار هستى آنان را بر مى چيد.
پدر گرچه رانده گهی دار و گیر میان بسته دارد چو شیر دلیر
او رانده به وصل دوست محمل مادر ز فراق سنگ بر دل
بندرعباس از دید زمینساختی در حاشیه جنوبی کمربند برخورد قارهای میان صفحه اوراسیا و صفحه عربستان قرار دارد. این برخورد باعث تشکیل کوههای زاگرس و فلات ایران شدهاست. کمربند چینخورده و رانده زاگرس سامانه گسلی مهمی است که در راستای کوههای زاگرس کشیده شدهاست. این سامانه گسلی طی سالها زمینلرزههای مخرب بسیاری را در ایران به وجود آوردهاست.
محیط سازگاری فرگشتی، بهطور قابل توجهی با جامعه مدرن متفاوت است. اجداد انسانهای مدرن در گروههای کوچکتر زندگی میکردند، فرهنگهای منسجم تری داشتند و زمینههای هویت و معنای پایدارتر و غنیتری داشتند. پژوهشگران به جوامع شکارچی-گردآورنده موجود برای سرنخهایی دربارهٔ شیوهٔ زندگی شکارچیها در محیط سازگاری فرگشتی هستند. متأسفانه، اندک جوامع شکارچی و جمعآوری بازمانده با یکدیگر متفاوت هستند و از بهترین سرزمین و محیطهای خشن رانده شدهاند؛ بنابراین مشخص نیست که چقدر به آنها نزدیک است. آنها بازتابدهندهٔ فرهنگ نیاکان هستند.
ای خط خوش از مشک تر انگیخته مه را بر دفتر طاعت رقمی رانده گنه را
و اين داستانى كه نام برديم در چند جاى قرآن آمده ، ولى در اين سوره با كوتاهترينعبارت ، و زيباترين بيان ايراد شده است ، و به طورى كهذيل آن شهادت مى دهد عمده عنايت در آن بيان همان حكمى است كه گفتيم به تشريع دين وثواب و عقاب رانده ، همچنانكه تفريع بعدش هم كه فرموده : (و كذلك نجزى من اسرفو لم يومن بايات ربه ...) اين معنا را تاءييد مى كند.
امیرنوپاشا که از سر درماندگی دل به دوستی باسیدعلی کیا بسته بود به این امید که اکنون میتواند با یاری باختر نشینان سپیدرود، سیدعلی کیا را رانده وبر همة پهنة خاوری سپیدرود فرمانروا گردد، ناگهان از سیدعلی کیا برید و بر آن شد که به تندی بر او تاخته و وی را از میان بردارد..
دو دیگر خلقاند، و تا راندهای نبود از درگاه حق گرد خلق نگردد، هر که با خلق آرام گرفت از حق بازماند. دوستی حق و دوستی خلق در یک دل جمع نشوند، ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ.
ز بس ناز و نعمت کزو راندهاند ولینعمت عالمش خواندهاند
در سال ۱۶۳۷، ماتسوکورا کاتسوایه دایمیوی (ارباب فئودالی) قلمروی شیمابارا؛ قلمرو خود را با حکمرانی نادرست اداره میکرد و مالیات بالایی را بر مردم و مسیحیان وضع کرد. این امر، همراه با قحطی، منجر به شورش شیمابارا شد. این شورش ابتدا یک جنبش دهقانی بود، اما بعداً مسیحیان به شورش پیوستند و در نتیجه شوگونسالاری توکوگاوا مسیحیت را ممنوع کرد. از آنجا که شوگونسالاری مشکوک بدین بود که اروپا و کلیسای کاتولیک در گسترش شورش دست داشتهاند، معامله گران پرتغالی به خارج از کشور رانده شدند. در سال ۱۶۳۹ سیاست انزوای ملی یا ساکوکو در کشور به اجرا گذاشته شد. همچنین ممنوعیت دین مسیحی در ژاپن پس از آن بشدت به اجرا گذاشته شد، و تنها مسیحیان پنهان در کشور توانستند جان سالم به در ببرند.