رمغ

معنی کلمه رمغ در لغت نامه دهخدا

رمغ. [ رَ ] ( ع مص ) همچون انبان مالیدن چیزی را به دست. ( از منتهی الارب ). مالیدن به دست چیزی را مانند ادیم. ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه رمغ در فرهنگ فارسی

همچون انبان مالیدن چیزی را بدست مالیدن بدست چیزی را مانند ادیم

جملاتی از کاربرد کلمه رمغ

قطع همکاری خودم را با شبکه ۳ و به کلی با تلویزیون اعلام کرده‌ام، ترجیح می‌دهم در این شرایط فعلی با صدا و سیما همکاری نکنم، اکثر دلایلم برای عدم همکاری با صدا و سیما شخصی است، اما در شرایطی فعلی یک انسان نمی‌تواند نسبت به وضعیت زندگی هم‌وطنانش نیز بی‌تفاوت باشد، اوضاع اقتصادی مردم اصلأ خوب نیست و در این شرایط دیگر رمغی برای تماشای برنامه‌های ما ندارد، مدیران تلویزیون و شبکه ۳ لطف داشتند و علاقه‌مند بودند که من به تلویزیون بازگردم اما من فعلاً ترجیح می‌دهم این همکاری ادامه پیدا نکند.