روی در دیوار

معنی کلمه روی در دیوار در لغت نامه دهخدا

روی در دیوار. [ دَ دی ] ( اِ مرکب ) غیبت و رحلت. ( ناظم الاطباء ) ( از استنگاس ).

معنی کلمه روی در دیوار در فرهنگ فارسی

غیبت و رحلت

جملاتی از کاربرد کلمه روی در دیوار

برو زین پس به استغفار بنشین ز خجلت روی در دیوار بنشین
روی در دیوار عزلت کن، در هم دم مزن کاندرین غم‌خانه کس همدم نخواهی یافتن
فغانی چون ندارد خاک این در از وفا بویی به گریه روی در دیوار خویش آوردنم اولی
بپشتی تو عمری کار کرده ز شوقت روی در دیوار کرده
سزد که بهر تماشای سبزه و لاله کنند اهل نظر جمله روی در دیوار
جمله اینجا روی در دیوار جان خواهند داد گر علاجی هست دیگر جز سر و دیوار نیست
روی در دیوار کرده در غم تو مرد و زن ز آب و نان عشق رفته اشتهای آب و نان
روی در دیوار کردم اشک‌ریز تا بمیرم ناگهانی بی‌تو من
روی در دیوار کن وانگه خموش زانکه آن دیوار دارد نیز گوش
راست ناید با وطن نقش گرامی‌گوهران روی در دیوار باشد در نگین‌ها نام‌ها