روز دیگر
معنی کلمه روز دیگر در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه روز دیگر
کورش زعیم در سال ۱۳۸۵، به علت مواضع سیاسی خود ۴۷ روز را در انفرادی بازداشتگاه ۲۰۹ زندان اوین گذراند. در تیرماه سال ۱۳۸۸، پس از اعتراضات مردم ایران به نتایج انتخابات ریاست جمهوری (۱۳۸۸) ۹۱ روز در انفرادی بند ۲۰۹ اوین زندانی و در بهمن سال ۱۳۸۹، در آستانه اعتراضات جنبش سبز در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹، به علت مصاحبههای انتقادآمیز خود ۲۷ روز دیگر را نیز در انفرادی بند ۲۰۹ اوین زندانی شد.
روز دیگر تافت بر وی لکهای از آفتاب وآن تن دلمرده را باز و مسیحآسا گرفت
وز گشادت روز دیگر چون به خود پرداخته دیده چون رخسار مه پر زخم پیکان یافته
شیلا که تصمیم میگیرد دوباره زندگی کردن در همان روز دیگر او را خوشحال نمیکند، میرود تا خودکشی کند، جون متوجه این موضوع میشود و وقتی گری از گذشته برمی گردد به او اطلاع میدهد. او موفق میشود به شیلا برسد و به او میگوید که دستگاه او را به جلو فرستاده است، که او خودکشی نکرده است و آنها دوباره «فردا» ملاقات کردند. از او دور میشود. این دروغ جواب میدهد و او را از روی پل تعقیب میکند. با طلوع خورشید در فردا، این دو به یک روز جدید برای قرار خود ادامه میدهند.
چهار روز ببودم به پیش تو مهمان سه روز دیگر خواهم بدن یقین میدان
اگرچه به مدت یک سال اطلاعات واقعی جمعآوری شد، انحراف موجود دردادهها باعث شد دادههای یک ماه و همچنین دادههای چند روز دیگر که مطابق با پارامترهای این مطالعه نبود کنار گذاشته شود. فقط ۳۶ روز متوالی قبل از بهبود و ۲۸ روز غیرمتوالی برای دورهٔ پس از بهبود داشتیم.
چو سر بر زد ز خاور روز دیگر خور تابان چو روی ویس دلبر
جهان هرگز به حالی بر نپاید پس هر روز روز دیگر آید
روز دیگر بر تهیدستان عام روز دیگر بر گرفتاران وام
در زندان، یوسف اعتماد زندانبان را جلب کرد و زندانیان را به یوسف سپردند. میان این زندانیان، یکی جامبر (این لقب مشابه لقبی در دربار آشور است) و دیگری خباز پادشاه بود. روایت هیچ اشارهای به جرمی که اینان مرتکب شدهاند نکردهاست. شبی هر دو رؤیا دیدند و یوسف برای ایشان تعبیر کرد. جامبر تا ۳ روز دیگر آزاد خواهد شد و به منصب قبلی باز خواهد گشت. خباز اما توسط فرعون اعدام خواهد شد. یوسف همچنین به جامبر التماس کرد که از قدرت بازیافته خویش استفاده کرده و او را از زندانِ غیر منصفانه نجات دهد اما جامبر بعد از آزادی یوسف را از یاد برد.
محمد علی کشاورز دربارهٔ بیماری سرشار و مرگ او گفتهاست: «حسین بینهایت به اپرا عشق میورزید، و وقتی اپرا تعطیل شد این حالت روانیاش به هم خورد و اینطور شد. توی اهواز توی بیمارستان روانی نگه اش داشتند و بعد برش گرداندند اینجا و یک مراقب برایش گذاشتند، او هر روز صبح ساعت ۹ میرفت دم تالار رودکی و اشک میریخت. یک روز دیگر مواظبش نبودند رفت زیر ماشین. هیچ بزرگداشتی برایش نگرفتند.»
معلمی به نام علی بهاریان و با نام هنری سهراب بهاریان در رشته نمایشنامهنویسی تحصیل کرده و حالا پس از سالها بیکاری به تازگی در یک مدرسه به عنوان معلم ادبیات مشغول به کار شدهاست. معلمی آنچنان سختگیر که در عرض ۳ روز ۵ نفر را از کلاس اخراج میکند و حالا از طرف مدیر تهدید میشود که اگر تا ۲ روز دیگر مدرک تحصیلیاش را تحویل ندهد عذرش را از مدرسه میخواهند. اینگونه است که آقای معلم علیرغم میل خود به شهر محل تحصیلش در «تنکابن» میرود.[نیازمند منبع]
معمولاً هردو جشنواره با یک ترکیب، یک ساختار و هردو به عنوان یک رویداد شناخته میشوند. کلیهٔ هنرمندان یک روز در نوربورگرینگ و روز دیگر در نورنبرگ در این رویداد سه روزه اجرا خواهند داشت. به استثناء سال گذشته که کلیه باندها در یکی از دو فستیوال اجرا داشتند.
دو روز دیگر ایدل آشکارا بشکند عهدش مخور غم با رقیب امروز اگر عهد نهان بندد
شکسپیر با بن جانسن در میکدهای می میگسارد. پسر خدمتکارش با کارگران دیگری میرسند. ایشان در مخالفت با تغییر کاربری زمینها پنهانی خرابکاری میکردهاند. غروب روز دیگری شکسپیر مست و پریشان در برف میرود. او را به خانه برمیگردانند. پسر خدمتکارش در تاریکی پدرش را با تیر زده، و این را تنها به شکسپیر میگوید. شکسپیر در بستر بیماری ظرف قرصهای مسموم بن جانسن را به جای دارو میخورد و خودکشی میکند. دخترش در جستجوی وصیتنامهاش میگرید.
روز دیگر مرد از آن غم شد هلاک هرچه بودش سر بسر در باخت پاک
"ای علی بن محمد سمری!... تو تا شش روز دیگر وفات خواهی کرد. پس کارهایت را تمام کن و به هیچکس به عنوان جانشین خویش وصیت نکن زیرا اکنون غیبت دوم آغاز شدهاست، و ظهوری نخواهد بود تا زمانی که خداوند اجازه فرماید…"
چو گردد روز دیگر شاه هشیار اگر باشد پشیمانیش ازین کار
خامنهای در دسامبر ۲۰۱۹ در پیامی توئیتری از روژه گارودی، نویسنده فرانسوی منکر هولوکاست، حمایت کرد. مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا در واکنش به این حمایت در توئیتر نوشت: «هر انسانی که ذرهای معرفت داشته باشد، حتی از تصور انکار نسلکشی شش میلیون یهودی و کشتار ۱۱ میلیون انسان بیگناه در جریان هولوکاست آزرده میشود؛ ولی برای خامنهای، مانند یک روز دیگر در تخت سلطنتش، امری عادی است.»
گل رویت چو پوشد زلف مشکین به شب نالیم و روز دیگر آییم