ربخت

معنی کلمه ربخت در لغت نامه دهخدا

ربخت. [ رُ ب َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان القورات بخش حومه شهرستان بیرجند با 549 تن سکنه. آب از قنات. محصول آن زعفران و غلات. مزارع تنگ ریخت و خونیکی جزء آن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

جملاتی از کاربرد کلمه ربخت

شیخ برداشت از مطالعه سر وز شکرخنده ربخت گنج گهر
می ربخت به بر، طرّهء آهم، همه سنبل دل بس که هوای سر آن زلف دو تا داشت
دادی از دست کودکان عزیز آبرو ربختی ز شوهر نیز