راهدارخانه

معنی کلمه راهدارخانه در لغت نامه دهخدا

راهدارخانه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) گمرک. ( یادداشت مؤلف ). محل گمرک. باجگاه. گمرک خانه. ( یادداشت مؤلف ). راهداری. محل گرفتن عوارض یا مالیات راه. باجگیران. جایگاه محافظان راهها در طول راه. پاسگاه قره سورانها.

معنی کلمه راهدارخانه در فرهنگ فارسی

( اسم ) جایگاه محافظان راهها در طول راه پاسگاه قراسورانها .

جملاتی از کاربرد کلمه راهدارخانه

راهدارخانه کولی کش، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان خرم‌بید در استان فارس ایران است.
راهدارخانه ، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان لاهیجان در استان گیلان ایران است.
نخستین مدرسه‌ای که در خمام تأسیس شد مدرسهٔ اتفاق بود که در سال ۱۳۱۲ دایر گردید. این مدرسه در یک کلاس و در خانهٔ حاجی محمد تقی جنت مکان تشکیل شد و با مدیریت آقای مهدی ایرانپور اصلی و دو معلم که هر یک عهده‌دار تدریس در دو کلاس بودند به صورت ۴ کلاسه کار می‌کرد. ورود دختران به مدرسه به سبب برخورداری مردم منطقه از بینش درست با هیچ نوع مخالفتی روبه‌رو نشد و بدین ترتیب بعد از ۲ یا ۳ سال دختران هم در همان مدرسه به تحصیل پرداختند و تعداد دانش‌آموزان در این موقع به ۱۰۰ نفر رسیده بود. بارها مکان مدرسه در خیابان‌های بوعلی و فرهنگ جابه‌جا گردید و زمانی هم آن را به زاستاو یا راهدارخانه‌ای که در محلی به «ساختمان» معروف شده بود انتقال دادند.
رودخانهٔ خمام که سابقاً پرآب‌تر و وسیع‌تر بوده، با اتصال به راه‌های آبیِ رودخانه‌ای به گسکر راه داشته و محل لنگرگاه بزرگ کشتی‌های بادبانی بوده‌است. از تاریخ ۴ ذیقعده ۱۲۷۱ خورشیدی در سال‌های پایانی حکومت ناصرالدین شاه که قرارداد شرکتی ایرانی و روسی برای دایر کردن راه ارّابه رو از انزلی به رشت بسته شد، رفت و آمد مأموران روس در این منطقه روزبه‌روز افزایش یافت و به سبب موقعیت خمام بود که در اینجا راهدارخانه‌ای که روس‌ها به آن زاستاو می‌گفتند برپا گردید.